روانشناسی برتر

مشاوره خانواده

روانشناسی برتر

مشاوره خانواده

مشاوره خانواده و روانشناسی

۱۸۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کودک» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سوء استفاده جنسی از کودکان نزدیک ۸۰۰۰۰ مورد در طول یک سال گزارش شده است، اما آمار گزارش نشده فراتر از اینهاست، به این علت که کودکان می ترسند به دیگران بگویند که چه اتفاقی برایشان افتاده و نیز گذراندن روند قانونی برای اثبات این موضوع سخت و مشکل می باشد.

مشکل باید شناسائی شود، تجاوز متوقف شده و کودک مساعدت های حرفه ای دریافت کند؛ آسیب های عاطفی و روانشناختی تجاوز در طولانی مدت می تواند برای کودک ویرانگر باشد.

این حادثه می تواند توسط هر کسی رخ دهد از جمله خانواده کودک ، والدین، پدر، مادر خوانده،خواهر و برادر یا خویشاوندان و یا خارج از محیط خانواده توسط دوست ، همسایه، پرستار، معلم ویا یک فرد بیگانه. زمانیکه این حادثه اتفاق می افتد ، در کودک انواع متفاوتی از احساسات ، افکارو رفتارهای دردآوری بروز کرده و تشدید می یابند.

مطالب مرتبط:

فواید آموزش جنسی به کودک و نوجوان

اغلب نشانه های جسمانی واضحی از تجاوز جنسی در کودک دیده نمی شود. برخی نشانه ها تنها توسط معاینه های بدنی توسط پزشک می‌توانند تشخیص داده شود.

سوء استفاده جنسی از کودکان مشکلات ذکر شده زیر را می تواند به وجود آورد:

علاقه غیر معمول و یا اجتناب از همه چیزهایی که ماهیت جنسی دارند.
مشکلات خواب و یا کابوس های شبانه
افسردگی و یا دوری گزینی از دوستان و خانواده
فریب کاری
اظهار اینکه بدنشان آلوده شده و یا آسیب دیده و ترس از این دارند که مشکل عمده ای در ناحیه تناسلی شان وجود دارد.


امتناع از رفتن به مدرسه
بزهکاری/ مشکلات رفتاری
پنهان کاری
اختلال هویت جنسی
نمودهایی از آزار و اذیت جنسی در نقاشی، بازی و خیالبافی ها
پرخاشگری های غیرطبیعی
رفتارهای خودکشی
والدین می توانند با استفاده از موارد زیر در جلوگیری و یا کاهش احتمال این آسیب نقش داشته باشند:

به بچه ها بگویید اگر شخصی بخواهد بدن تو را لمس کند و یا کاری کند که تو بخندی ، به آن شخص نه گفته و فورا به من اطلاع بده .
به کودکان بیاموزید که احترام گذاشتن به بزرگسالان تنها به معنی اطاعت محض و کورکورانه از آنها نیست.
به عنوان مثال به کودک نگویید همیشه هر چیزی را که معلم و یا پرستارت از تومی خواهند را انجام بدهی.

منبع:کانون مشاوران ایران-مسئله سوء استفاده جنسی از کودکان
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

اگر تجربه یک مدیر مدرسه را داشته باشید، حتما متوجه می شوید قضاوت کردن در اختلافات کودکان تا چه حد سخت است، و از آن سخت تر منضبط کردن کودکان است. بعلاوه والدین نیز در قبال منضبط کردن کودک در مدرسه وظایفی دارند و نقش اصلی را ایفا می کنند. در این مقاله شما را با نکاتی در این زمینه آشنا خواهیم کرد.

شما باید رویکرد تأدیبی خود را بفهمید

تحقیقات نشان می دهد که یکی از مؤثرترین راهبردهای انضباطی، قاطعیت است؛ واضح و قاطع، همراه با واجب ترین مقررات و حامی احساسات کودکان. با اجتناب ناپذیر بودن پیامدهای رفتار، کودکان از کودکانی که آرام وسازگار هستند بهتر یاد می گیرند، البته زمانی که آنها سعی در انجام کار درست را دارند، که به نوعی با تقویت مثبت نیز توأم است.

برای مطالعه بیشتر:

کودکانی که نمی خواهند مدرسه بروند

ده نکته برای سازگار شدن کودک با مدرسه

یکی از مدیران مدرسه توصیه می کند: اوایل سالهای تحصیلی فرصتی را به دانستن خط مشی های انضباطی مدرسه اختصاص دهید قبل از آنکه همه چیز بر خلاف میل روی دهد. والدین باید اطمینان یابند که بر طبق خط مشی های انضباطی مدرسه برای حتی یک مسأله عمل می شود و در این بین مهم نیست که چه کسی قانون شکنی می کند. معمولاً مدارس سیاست های انضباطی را کتبی به صورت آنلاین و یا در فصل پاییز بازگشتن به هنگام عصر از مدرسه تعیین می کنند؛ اگر خبر ندارید، بپرسید. اکثر مدارس از رویکردهای زیر استفاده می کنند:

انضباظ مقتدرانه، معلم مقرات واضحی را طرح می کند و سه تا شش پیامد منفی برای هر تخلف از سلسله مراتب انضباطی را به کار می گیرد. کودکان برای رفتار خوب چیزهایی مانند برچسب های برجسته، منقش به اشکال یا گلوله های شیشه ای دریافت می کنند به طوری که بتوانند با گذشت زمان جایزه های بیشتری کسب کنند.

مداخلات و حمایت های رفتاری مثبت، معلمان برای بخش های مختلف مدرسه کارهای روزمره و تجارب آشکاری را تعیین می کنند (کلاس ها، توالت، اتاق غذاخوری و سرویس های ایاب و ذهاب). کودکان این کارهای روتین را تمرین می کنند و معلمان زمانی را صرف فراخواندن کودکان به کارهای خوب  کرده و نیز تنبیهاتی قابل پیش بینی برای تخلفات رایج را برای همه وضع می کنند.

کلاس مسئول، معلمان کودکان را به همکاری با یکدیگر برای خلق مقررات کلاسی در شروع هر سال تحصیلی ترغیب می کنند. مدل‌سازی باعث می شود کودکان به رفتارهای مورد انتظاری مانند بالابردن دست ها و نگه داشتن درها  توجه کرده و به مرور آن ها را در خود تقویت کنند.

پیامدهای اثربخش مناسب با نقش کودک و مرحله رشدی کودکان شما

دوستی که مدیر مدرسه بود تعریف می کرد:

روزی در اوایل تصدی شغلم، معلمی راون پسر بچه  هفت ساله را به دفترم آورد. او دستمالهای کاغذی را از پنجره کلاس به طرف بیرون پرت کرده بود و معلم از من انتظار داشت که با او به شدت برخورد کنم. چهره آشک آلود کودک خبر از لجبازی و ترس می داد. من گزینه هایم را سبک سنگین کردم: دلجویی کردن، داد و فریادزدن، یا کلاً انجام دادن کارهایی دیگر؟ پس از آنکه گریه کودک متوقف شد، من از خودم و او تعجب کردم که چرا حتی نخواستیم از صدای آنچه در کلاس رخ داده به عنوان یک سند کمک بگیریم. سپس او بااشتیاق واقعیت را به من گفت”من فقط می خواستم ببینم آیا یک دستمال کاغذی خیس سریع تر بر روی زمین می افتد یا دستمال کاغذی خشک”.

من عاشق این کنجکاوی او شدم و اینجا من بودم که نباید او را دست می انداختم. در مقابل او آرام شد. معلم عصبانی و برآشفته شد. من دچار دردسر زیادی شدم.” متوجه کار جنجالی خودم شدم. ولی باید به دانش آموز کمک کنم تا بتواند انتخاب های بهتری داشته باشد و به او و معلمش نیز کمک کنم تا یکدیگر را به عنوان همکار ببینند نه  دشمن”.

آن روز دانش آموز فرصت بازگشت به کلاس را از دست داد ولی در نامه ای به خاطر کارهای خود از معلم و ناظمش معذرت خواهی کرد. و با کمک ناظم توانست دستمال کاغذی های تمام توالت های پسرانه را تعویض کند و به خاطر چنین کار خوبی از سوی معلمش مورد تشویقی جانانه قرار گرفت. تجربه او به من آموخت که تمرکز بر هر کودک به عنوان یک فرد با اختصاص دادن زمانی برای فهمیدن امور جاری کاری کمک کننده است، نه داد و فریاد زدن. وقتی خانواده های کودکان مقررات را برای آنها روشن کنند و به آنها فرصتی برای منعکس کردن انتخاب های کودک خود بدهند آنها نیز متقابلاًبه خوبی واکنش نشان می دهند. من در این مواقع گفتن یک معذرت خواهی صادقانه ای (یا دست کم کار متقاعدکننده ای) را پیشنهاد دادم و به کودکان کمک کردم طوری برنامه ریزی کنند که دفعه بعد بهتر عمل کنند. این کار باعث می شود آنها نه تنها خوش رفتارتر بلکه اخلاقی تر نیز باشند.

برای مادران:

خود را مانند یک همکار مدرسه در نظر بگیرید

شما می توانید با فهماندن به کودک خود که هر کسی الزاماً باید تابع مقررات مدرسه باشد به نوعی از رابطه او با معلمانش حمایت به عمل آورید ولو آنکه در منزل مقررات متفاوتی دنبال شود. کودکان وقتی که والدین آنها برعکس تصمیمات معلم عمل می کنند گیج می شوند. مدیر یک مشاور حقوقی نیست و کودک شما نیازی به وکیل ندارد. در عوض او به والدینی آرام و خونسرد نیاز دارد والدینی که تمایل به همکاری با مدرسه برای کمک به احترام در رابطه، انعکاس و اصلاح آن باشند.

قبول کنید که همه چیز را نمی دانید

با مامان و باباهای دیگری که صحبت می کنیم می فهمیم والدین کمی در مورد فرآیند انضباطی مدرسه کودک خود آگاهند. کودکان اغلب توصیفات درهم برهم یا ناقصی از واقعیت می دهند و مدارس نمی توانند همیشه جزئیات زیادی از آنچه بد پیش می رود فراهم کنند.

مادری نگران است که پسرش شایان هر روز با گزارش دهی کارهای علیرضا به خانه می آید (در این مورد اسامی و جزئیات جابجا شده). او ممکن است بگوید علیرضا امروز روز خوبی داشت، یا علیرضا روز خیلی بدی پشت سرگذاشت. با گذشت زمان دیگر جزئیات نیز آشکار شدند. علیرضا رایانه معلم را شکست. او می خواست همکلاسی دیگر را کتک بزند. معلم از شدت عصبانیت می خواست همه بچه ها را از کلاس اخراج کند. مامان روز به روز نگران تر می شد. وقتی از معلم خواست تا در این باره برایش توضیح دهد تا خیالش راحت شود، او فهمید که کارکنان مدرسه اجازه گفتن جریان رسیدگی به وضعیت علیرضا را ندارند.

براساس اظهارات قانون حفظ حریم خصوصی و حقوق آموزشی فدرال، والدین باید به همه موارد ثبتی کتبی در مورد کودکان خود دسترسی داشته باشند و هیچ مدرسه ای نمی تواند اطلاعاتی را بدون رضایت والدین در اختیار دیگران قرار دهد. یعنی حتی اگر کودک دیگری به کودک شما آسیب رساند مدرسه نمی تواند در مورد آن کودک با شما صحبت کند.

منبع:کانون مشاوران ایران-تعامل مدیران و والدین در انضباط مدرسه
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

کودکان خواندن با سرعت های بسیار مختلف را یاد می گیرند. برخی در کودکستان به طور مستقل توانایی خواندن را دارند برخی دیگر نیازمند گذراندن یک سال تمام یا آموزش بیشتری برای مهارت های کلمه سازی و آوایی هستند. اگر کودک شما از مشاهده کردن خواندن خود ناراحت است بهترین روش برای گفتن زمانی است که متوجه می شوید کودک شما مشکل دارد. به خاطر داشته باشید که خوانندگان مبتدی نمی توانند کتاب ها را بدون اشتباه بخوانند یا قادر به صداکشی هر کلمه نیستند. کودک شما ممکن است نیاز به کمک بیشتری داشته باشد اگر او:

علاقه ای به کتاب ها نشان نمی دهد. دکتر سوسان گلزر کارگردان برنامه فارغ التحصیلی دانشگاه ریدر درهنرهای زبان خواندن می گوید: “فقدان علاقه می تواند اجتنابی باشد”
هنگام خواندن بدخلق و دلسرد می شوند
سعی در فهم ساختار اساسی کتاب (جلد کتاب یا پشت آن) و یا حرکت راست به چپ در متن ندارند .
الگوهای اصلی کلمات را تا آخر دنبال نمی کنند (بعد از این مجموعه چه چیزی می آید: بزرگ، کوچک، بزرگ، کوچک،……. ).
اگر به نظر می رسد کودک شما در یادگیری خواندن مشکل دارد خود یا کودک را سرزنش نکنید. ریشه این مشکل کودک شما می تواند در مشکلات بینایی یا شنوایی، رویکرد آموزشی معلم، قابل فهم نبودن مطالب براساس سن او باشد. گلزر می گوید”من هرگز نمی گویم کودک شکست می خورد”.  منظور من کتابی است که باعث عقب ماندن کودک شده است.

اینجا شش مرحله ای که می تواند برای بازشناسی و اصلاح مشکل کارآمد باشد در نظر گرفته شده است:

خواندن کودک خود را تماشا کرده و به آن توجه کنید.
حیطه های دشوار را یادداشت کنید: آیا او در بازشناسی کلمات آشنا مشکل دارد؟ او بارها یک کلمه را به طور مکرر غلط تلفظ می کند؟ زمان زیادی را به حدس زدن متن اختصاص می دهد؟ سعی نکنید او را اصلاح کنید؛ هدف شما مشاهده است.

با کودک صحبت کنید بدون اینکه زیاد نگران یا ناامید به نظر برسید.
شما قصد ترساندن کودک از کتاب ها را ندارید. از کودک خود در مورد مدرسه بپرسید. آیا معلم در کلاس تند تند راه می رود؟ کتاب ها خیلی سخت است؟ بدون اینکه کودک خود را با دیگر کودکان کلاس مقایسه کنید سعی کنید اطلاعاتی کسب کنید. نگویید”آیا همه کودکان سریع تر از تو می خوانند؟”بلکه بپرسید”آیا معلم هنگام خواندن کلاس را گروه بندی می کند؟”

با معلم کودک خود یا با یک متخصص در زمینه خواندن ملاقات داشته باشید.
قبل از رفتن سوإالات را آماده کنید و هر مشکلاتی که در منزل در کودک خود مشاهده کرده اید را بیان کنید. آنچه فکر می کنید مشکل است ممکن است برای خوانندگان مبتدی مشکلی عادی باشد. در مورد برنامه درسی خواندن و هر گونه ارزشیابی های خواندنی که برای کودک اختصاص داده شده است را، از معلم بپرسید.  معلم می تواند به شما در مورد سطوح خواندن اطلاعاتی بدهد، و بر اساس آزمون های گرفته شده کمک هایی را ارائه دهد.

منبع:کانون مشاوران ایران-کمک به کودکی که تازه خواندن را می آموزد
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

نگرانی در مورد استفاده از داروهای در دسترس، سوءمصرف الکل، رانندگی در حال مستی، نگرانی از سیگار کشیدن و پک زدن پیپ در اماکن عمومی. مجبور کردن کودکان به سخت کوشی برای موفقیت در تحصیل و ورزش. مهیا کردن حمایت های خانگی و مالی. اهمیت به نمرات و کارهای تحصیلی. وادارکردن آنها به سالم خوردن و رفتن به کلیسا و عبادت گاه ها یا صرفاَ  بریدن از دیگران و بیرون رفتن… لیست کردن مواردی از این قبیل به منظور تمرکز والدین بر آنها کاری طولانی و زمان بر است.

انسان دارای نیازهای هیجانی، نیازهای فیزیکی و نیازهای سبک زندگی است. بعلاوه تکنولوژی، کار والدین را سخت  تر کرده است، کودکان پای تلویزیون نمی نشینند تا به والدین خود نشان دهند که نگاه نمی کنند در حالی که به سمت گوشی های خود روانه می شوند تا به منابع و اطلاعات در یوتیوپ دسترسی پیدا کنند و به طور مداوم راههای جدید متصل شدن را یاد می گیرند طوری که والدین در این مورد با کودکان خود دچار مشکل می شوند.

این افکار خیال بافی شما نیست. فرزندپروری سخت تر شده است. وقتی به فرزندپروری می اندیشید شما ممکن است به  همه موارد لیست شده در بالا فکر کنید اما یک جنبه اضافی را به جعبه ابزار”کارهای مورد تمرکز” اضافه کنید، به کودکان خود برقراری تعادل بین قوی بودن و دفاع از خود و باورهای خود و در عین حال مهربان بودن را یاد دهیم.

ممکن است القای گسستگی به نظر برسد مانند “فقط قوی بمان” و”آدم های خوب جا نمی زنند” برخی از این مثال ها هستند، اما آموزش به کودکان در دنیایی که به نظر می رسد روز به روز طردشدگی در آن بیشتر و بیشتر شود ممکن است تنها راه کمک به کودکان برای بقاء و پیشبرد زندگی های آنها باشد.

قوی شدن:

قوی بودن به معنای قلدری نیست. در حقیقت شخص واقعاً قوی دارای جوهره درونی به امکان مقاومت در برابر هر آنچه زندگی پیش روی آنها قرار می دهد مانند قلدری و تحقیر دست می یابند.

افراد قوی اطمینانی درونی را در خود پرورانده اند که به آنها امکان می دهد تا باور کنند هر آنچه در زندگی رخ می دهد مهم نیست. اصولی که والدین می توانند به کودکان خود برای قوی بودن اما نه سرکوب کردن بیاموزند چه می باشند؟

به آنها یاد دهید راه اندازهای رفتار خود را بشناسند و هرآنچه آنها را غمگین می کند را بشناسندو یا آنها را در بازی خود راه ندهند. چرا این ها را یاد بگیرند؟ زیرا هر چه فرد بیشتر در مورد محرک ها بداند زودتر می تواند فرصت مواجهه با آنها به شکل مستقیم تر و عقلایی را بیابد. هر چه شما بیشتر غمگین شوید احتمال بیشتری در رسیدن به حد انفجار و یا در خود فرو رفتن وجود دارد.
زبان صریح و غیر خشونتی را تمرین کنید. به جای گفتن “ازت متنفرم” بگویید”من خیلی حالم بد می شود وقتی از من درخواست انجام کاری را می کنی و دوست ندارم انجام دهم”. به آنها کمک کنید واکنش های خود را بسنجند و اظهارنظرهای خود را با رفتارهای خود نه اشخاص، مرتبط سازند.
نکته: به عنوان یک بزرگسال بسیار مهم است که این رفتار را نیز الگوسازی کنید.

ایستادگی کردن برای خواسته. به آنها کمک کنید چیزی که می خواهند و به آن باور دارند را به دست آورند. به آنها امکان پیشقدم شدن را بدهید، برای تمجید از کسی به خاطر کار مهمش نامه بنویسند، به آنها در مورد آنچه در پیرامون آنها رخ می دهد آموزش دهید (بله، حتی خردسالان نیز می توانند اهمیت محیط و دنیای خود را یاد بگیرند). هر چه بیشتر آنها مجهز به درونگاهی برای ایستادگی برای خواسته خود باشند به احتمال کمتری آنها برای همه چیز به هم می ریزند.

منبع:کانون مشاوران ایران-آموزش قوی بودن و مهربان بودن به کودکان
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

کودکان چه کاری را به خوبی انجام می دهند؟ تمام کودکان دارای یک یا چند نوع توانایی هستند، هرچند که همیشه این توانایی را نزد والدین خود نشان ندهند. کودک شما ممکن است اولین فرد در خانواده باشد که مهارت ژیمناستیک داشته باشد و یا ذوقی در نواختن پیانو داشته باشد، یا ممکن است یک توانایی خاص برای خنداندن مردم داشته باشد. استعداد می تواند در هر شکلی بروز کند اما ممکن است برای بروز پیدا کردن نیاز به روشن کردن و بیرون کشیدن آن باشد. در اینجا چند نکته برای بیدار کردن و پرورش استعدادهای طبیعی کودک شما، آورده شده است:

همیشه در حال نظارت و جستجو باشید

کودکان ممکن است معمولا استعدادهای خود را تشخیص ندهند، با این حال به صورت غریزی این استعدادها را دنبال می کنند، به عنوان مثال، چنانچه کودک شما علاقه ی خاصی به جعبه نقاشی دارد، این می تواند یک نشانه از این مطلب باشد که او یک هنرمند است- او ممکن است که هنوز کار زیادی با قلم موی خود انجام ندهد- اما صبر و شکیبایی شما با تکامل استعداد او ارزش پیدا خواهد کرد.

برای کودک خود فرصت ها را فراهم کنید
استعدادها برای تکامل نیاز به یک فتح باب دارند. اگر هیچ فرصتی برای یک توانایی برای تغذیه آن وجود نداشته باشد، ممکن است این توانایی در کل سال های شکل گیری کودک سرکوب شود، که بعد از آن ممکن است برای توسعه آن استعداد خیلی دیر شده باشد. به عنوان مثال، اگر کودک یک استعداد برای نواختن طبل و دنبک دارد، ممکن است تا زمانی که بر روی طبل ضربه نزند، این استعداد در او شکوفا نشود. مهم است که طیف وسیعی از فرصت ها را برای کودک خود فراهم کنید بطوری که هر استعداد پنهانی بتواند بروز یافته و شکوفا شود. شما می توانید این کار را با معرفی موضوعات مختلف، بازی ها، توانایی هاو مهارت های مختلف به او و کمک به او در دنبال کردن آنها انجام دهید.

پرورش هویت
تشویق و ستایش یک راه طولانی برای بسط و توسعه ی استعدادهای کشف شده ی فرزند شما خواهد بود. بگذارید کودک شما بداند که شما به توانایی های او افتخار می کنید و علاقه ی خود را به موضوعات مورد علاقه ی او، خواه خود شما به این موضوعات علاقه داشته باشید یا نه؛ نشان دهید. به دنبال فرصت هایی باشید تا مهارت های او را به دوستان و آشنایان خود نشان دهید؛ حمایت آنها حمایت فردی شما را تقویت خواهد کرد. معلمان مدرسه ی کودک نیز ممکن است قادر به گشودن فرصت هایی برای استعدادهای او باشند. اما برای توسعه ی جدی، شما ممکن است به سرمایه گذاری در آموزش خصوصی و حمایت های دیگر مانند دوره های آموزشی، مسابقات و تجهیزات نیاز داشته باشید.

منبع:کانون مشاوران ایران-۴ روش برای کشف و پرورش استعداد کودک شما
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

فوبیا پاسخی غیر طبیعی و وسواسی به خطرات بالقوه است که زندگی روزمره را مختل می کند.

فوبیایی بیماری است که در دوران کودکی ریشه دارد، بنابراین باید در همان کودک درمان شود.

در این مقاله ما در مورد انواع فوبیا در کودکان بحث می کنیم تا خانواده ها بیشتر با آن ها آشنا شوند.

فوبیای حیوانات
برخی از کودکان از ابتدا حیوانات را دوست دارند، اما برخی دیگر حیوانات را به عنوان هیولا می بینند.

احتیاط در برابر حیوانات معمولا در کودکان کم سن و سال رخ می دهد.

هنگامی که کودک رشد می کند تا درک کند.

بعضی از حیوانات ترسناک هستند، اما کودک تفاوت بین آنها را نمی فهمد، و برخلاف ان از ان هایی که خیلی هم ترسناک نیستند ممکن است بترسد.

معمولا تا سن پنج یا شش سالگی فوبیا خود را از دست می دهند.

حیوانات زیادی در جهان وجود دارد.

بسیاری از مردم برای مقابله با برخی از آنها مانند مارها و حیوانات متحدالفکر هستند و این وحشتناک است.

اما برخی حیوانات خانگی نیستند و فوبیا کودک از آنها می تواند خنثی شود.

شما می توانید چیزهای زیادی را برای کاهش فوبیا فرزندتان انجام دهید.

بنابراین، آنها با حیوانات بسیار آرام خواهند بود.


آیا کودک شما از فوبیا رنج می برد؟ فوبیا در کودکان
فوبیای حشرات
نه تنها اکثر مردم حشرات را دوست ندارند، بلکه می خواهند فرزند ان ها نیز این گونه باشد.

زیرا تغییر آن بسیار دشوار است.

بسته به شخصیت کودک و احساسات خانوادگی.

در مورد حشرات، نزاع طبیعی می تواند به یک فوبیا واقعی و خشن تبدیل شود.

ما با کودکان و بزرگسالانی مشاوره کرده ایم که بدون فوبیا و وحشت حتی نمی توانستند به حریم حشرات نزدیک شوند.

فوبیای تاریکی
تقریبا هر کودک حداقل برای مدتی فوبیای تاریکی دارد.

این فوبیا از دو یا سه سال اول شروع می شود.

فوبیا های رایج در میان کودکان متفاوت هستند و در طول زمان تغییر می کنند.

یک روز کودک از کمد لباس و هیولا و یک شب دیگر وحشت دزد دارد.

اگر به این فوبیا ها توجه کنید و آنها را از بین ببرید، این فوبیا از تاریکی نباید به نقطه ای که بر زندگی تاثیر می گذارد رشد کند.

معمولا، کمی اطمینان از همه چیز است که از تشدید و تثبیت فوبیا جلوگیری می کند.

این اجازه نمی دهد که بعدا بر زندگی شما تأثیر بگذارد، اما گاهی اوقات این فوبیاها همچنان ادامه دارد.

فوبیا از ارتفاع
بسیاری از والدین ترسو، هنگامی که فرزندان خود را بالای درخت می بینند سریعا ترسیده و با این ترس به او نیز فوبیا را القا می کنند.

همانند بسیاری از فوبیا های اساسی، فوبیا ارتفاع نیز شدید است و زمان خود را دارد.

نوزادان کمتر فوبیا دارند این به خاطر درک عمیق آنها از تکامل آنهاست.

منبع:کانون مشاوران ایران-آیا کودک شما از فوبیا رنج می برد؟ فوبیا در کودکان
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

دلبستگی در کودکان به‌خصوص نوزادان کمک می‌کند تا احساسات منفی خود را در مواقع استرس و ناراحتی تنظیم کرده و با کمک آن محیط را کاوش کنند، حتی اگر حاوی محرک‌های ترسناک باشد. دلبستگی، یک نقطه عطف رشد در زندگی کودک و یک موضوع مهم باقی می‌ماند. در بزرگسالی، بازنمایی‌های دلبستگی دیده می‌شود و ممکن است مشکلاتی را به همراه داشته باشد.

در مقالات فبلی در مورد سبک دلبستگی ناایمن و واکنشی به‌عنوان مشکلات دلبستگی توضیحاتی دادیم. در این مقاله در مورد علائم و نشانه‌های این مسئله بحث خواهیم کرد.

 
علائم و نشانه های اولیه 
مشکلات دلبستگی بر روی یک پیوستار از مشکلات خفیف که به‌آسانی قابل‌تشخیص و واضح است تا شدیدترین شکل به نام اختلال دلبستگی واکنش (RAD) قرار می‌گیرند. اگرچه، هرگز برای درمان و اصلاح مشکلات دلبستگی در کودکان مانند اختلال سبک دلبستگی خیلی دیر نیست، ابتدا شما علائم دلبستگی ناایمن را کشف می‌کنید و بعداً مراحلی را برای اصلاح آن‌ها در نظر می‌گیرید.

با تشخیص اولیه شما می‌توانید از بروز مشکل جدی‌تری اجتناب کنید. با توجه‌کردن به آن‌ها در دوران طفولیت مشکلات دلبستگی اغلب با کمک‌ها و حمایت‌های مناسب به‌آسانی حل می‌شوند. این نشانه‌ها عبارت هستند از:

اجنتاب از تماس چشمی
لبخند نزدن
نزدیک نشدن برای جلوگیری از صمیمیت و در آغوش گرفته شدن
نپذیرفتن تلاش های موجود در راستای آرام کردن، دلجویی کردن و برقراری ارتباط
بی توجهی و نگاه نکردن به مراقب، زمانی که او را تنها می گذارند.
گریه های تسلی ناپذیر
بی صدا بودن و ایجاد نکردن صدا یا زمزمه‌ها
دنبال نکردن شما به صورت چشمی
عدم علاقه مندی به انجام بازی‌های تعاملی یا بازی با اسباب بازی‌ها
مدت زمان طولانی بی قرار است و بدن خود را تکان می‌دهد.
لازم به ذکر است که علائم اولیه دلبستگی ناایمن مشابه با علائم اولیه مباحث دیگری مانند اختلالات بیش‌فعالی و اوتیسم است. در صورتی که هر یک از این علائم هشداردهنده را مشخص کردید با پزشک خود برای تشخیص حرفه‌ای مشکل یک قرار ملاقاتی تعیین کنید.

علائم اختلال سبک دلبستگی واکنشی

 ناسازگاری با لمس‌شدن و محبت فیزیکی. کودکان دارای اختلال دلبستگی در کودکان واکنشی اغلب هنگام لمس‌شدن به خود می‌پیچند، می‌خندند یا حتی (اوخ) می‌گویند و اعتراض می‌کنند. لمس‌کردن و محبت به‌جای اینکه تولید احساساتی مثبت کند به‌عنوان تهدید درک می‌شود.
 مسئله کنترل. اکثر کودکان دارای اختلال دلبستگی واکنشی با تحت کنترل باقی‌ماندن مشکل دارند و از نشان‌دادن احساس درماندگی اجتناب می‌کنند و آنها اغلب نافرمان، لجباز و اهل جدل هستند.
 مشکلات خشم. خشم ممکن است مستقیماً با راه‌انداختن قشقرق، برون‌ریزی، یا رفتار گمراه‌کننده و رفتار پرخاشگرانه منفعل ابراز شود. کودکان دارای اختلال دلبستگی واکنشی ممکن است خشم خود را در اعمال مقبول از نظر اجتماعی مانند محکم دست‌دادن به دیگران یا خیلی محکم در آغوش گرفتن کسی پنهان کنند.
 ناتوانی در ابراز محبت به مراقب اصلی. برای مثال کودکان دارای اختلال دلبستگی واکنشی ممکن است به طور ناجوری خونگرم با غریبه‌ها رفتار کنند درحالی‌که به والدین خود محبت کمی یا هیچ‌گونه محبتی نشان ندهند.
 وجدان رشدنیافته. کودکان دارای اختلال دلبستگی واکنشی ممکن است؛ مانند افراد بی‌وجدان رفتار کنند و نتوانند احساس گناه، تأسف یا پشیمانی را پس از بدرفتاری نشان دهند.
علائم وابستگی سالم در سنین مختلف
 در حدود یک تا دوماهگی، کودک وقتی شما لبخند می‌زنید لبخند بزند و به صداهای بلندی که می‌سازید پاسخ دهد.
 در حدود چهارماهگی، کودک شما احتمالاً به‌نوبت با شما سروصدا می‌کند.
 در پنج‌ماهگی، همه‌جا با شما می‌آید.
 در حدود هشت‌ماهگی، وقتی به چیزها نگاه می‌کنید، نگاه شما را دنبال می‌کنند. این به‌عنوان توجه مشترک شناخته می‌شود.
 در حدود شش تا ۱۲ ماهگی، کودک باید به طور فعال به دنبال آرامش از شما باشد و تمایل به بازی نشان دهد. وقتی آنها از شما جدا می‌شوند، ناراحت به نظر می‌رسند. همچنین در اطراف غریبه‌ها کمی اضطراب نشان می‌دهند، زیرا می‌توانند چهره‌های آشنا و ناآشنا را تشخیص دهند.
 در حدود ۱۲ ماهگی، کودک با شما بازی‌هایی مانند دالی موش از حرکات برای برقراری ارتباط غیرکلامی “سلام”، “خداحافظ” یا “به آنجا نگاه می‌کند” استفاده می‌کند.
 در حدود ۱۵ ماهگی آنها نشانه‌هایی از همدلی نشان خواهند داد. شاید با دیدن خواهر یا برادری که گریه می‌کند غمگین به نظر می‌رسند، ناراحت شود.
 بین ۱۸ تا ۲۴ ماهگی، کودک با اسباب‌بازی‌ها وانمود می‌کند، مانند تقلید مکالمه با تلفن اسباب‌بازی یا غذادادن به عروسک.
درمان دلبستگی ناایمن در بزرگسالی
 همان‌طور که کودکان دارای اختلال دلبستگی واکنشی رشد می‌کنند و بزرگ‌تر می‌شوند، آن‌ها اغلب الگوهایی از علائم بازداری شده یا بی‌قیدوبندی را رشد می‌دهند.

 علائم بازداری شده در اختلال دلبستگی واکنشی. کودک یا بزرگسال بی‌نهایت منزوی و به لحاظ هیجانی منفصل است و در برابر راحتی و آسایش مقاومت می‌کند. این دسته از کودکان از آنچه در محیط اطرافشان می‌گذرد آگاهی دارند و حتی حساس هستند؛ اما واکنش یا عکس‌العملی نشان نمی‌دهد و ممکن است دیگران را هل دهند، نادیده بگیرند یا حتی وقتی دیگران قصد نزدیک‌شدن به این کودکان را داشته باشند به آن‌ها حمله‌ور شوند.
 علائم بی‌قیدوبندی در اختلال دلبستگی واکنشی. این کودک ظاهراً بین مراقب، والدین یا غریبه‌ها تفاوتی قائل نیست. به دنبال آسایش و دریافت توجه از تقریباً هر شخص است، بدون متمایزکردن. او به‌شدت وابسته است و از نظر عقلی نسبت به سن خود کمتر عمل می‌کند و ممکن است به‌صورت دائمی و مادام‌العمر مضطرب به نظر برسد.

منبع:کانون مشاوران ایران-دلبستگی در کودکان
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

پرخاشگری کودکان، علت پرخاشگری کودکان زیر ۳ سال، علت پرخاشگری کودکان ۵ ساله، علت پرخاشگری کودکان ۴ ساله، پرخاشگری در کودکان ۷ ساله، علت پرخاشگری کودکان ۱۰ ساله و سؤالات دیگر والدین در این مقاله توضیح داده شده است. پرخاشگری رفتاری خصومت‌آمیز و غیردوستانه است که در طی آن فرد تمایل دارد به دیگران صدمه و یا آسیب برساند. معمولاً کودکان خیلی سریع ناامید و مأیوس می‌شوند و پرخاشگری را مطابق با سنشان به شیوه‌های متفاوتی نشان می‌دهند. در اینجا دو شیوهٔ پرخاشگری مطرح شده است:

پرخاشگر ابزاری، که شئ محور است.
پرخاشگری خصومت آمیز یا ارتباطی، که شخص محور است.
 
علائم پرخاشگری کودکان
اگر نشانه های زیر به مرور در فرزندتان دیده می شود، حتما باید از مشاور کمک بگیرید:

اغلب عصبانی است.
بسیار تحریک پذیر یا تکانشی است و در تمرکز کردن مشکل دارد.
به راحتی ناامید می‌شود.
به کودکان یا بزرگسالان دیگر حمله فیزیکی می‌کند.
غالباً مجادله گر یا عبوس است.
در مدرسه عملکرد ضعیفی دارد یا نمی تواند در کلاس درس یا سایر فعالیت‌های سازماندهی شده شرکت کند.
در شرکت در موقعیت های اجتماعی و دوست یابی مشکل دارد.
مدام با اعضای خانواده دعوا می کند و اختیارات والدین را نمی پذیرد.
اغلب مسئولیت رفتار نادرست خود را انکار می کند و دیگران را مقصر می داند.
علت پرخاشگری کودکان زیر ۳ سال
در این دوره سنی، کودکان نسبت به هر شیء که در اطرافشان وجود دارد، احساس مالکیت می‌کنند و فکر می‌کنند تمام لوازم اطرافشان متعلق به آن‌هاست. پرخاشگری در این دوره سنی شیء محور یا ابزاری است و غالباً به‌خاطر به‌دست‌آوردن چیزی رخ می‌دهد. برای درک بهتر شیوه های ابزار پرخاشگری کودکان (از تولد تا سه سالگی) به مثال های زیر توجه کنید:

 کودکی را می‌زند تا بیسکویت او را بگیرد.
 کودکی را به زمین هل می‌دهد تا با قطارش بازی کند.
 عروسک کودک دیگر را به‌زور می‌گیرد.
 دوستش را هل می‌دهد تا بتواند کنار پنجره ماشین بنشیند.
علت پرخاشگری کودکان ۴ ساله
تروما، شرایط خانواده و برخی از سبک‌های فرزندپروری (مانند تنبیه شدید و متناقض) احتمال پرخاشگری کودک ۴ ساله را افزایش می‌دهد و باعث اختلال در زندگی او می‌شود. مسائل کنترل خشم کودکان اغلب به این دلیل اتفاق می‌افتد که نمی‌دانند چگونه با ناامیدی یا سایر احساسات ناراحت‌کننده خود کنار بیایند، آن‌ها هنوز مهارت‌هایی را برای حل مشکلات بدون ناراحتی یاد نگرفته‌اند؛ بنابراین ممکن است پرخاشگر شوند.

علت پرخاشگری کودکان ۵ ساله
در این سن، کودکان مهارت‌های شناختی و کلامی را کسب می‌کنند. معمولاً کودکان مهارت‌های جدید را که آموخته‌اند در رفتارهای پرخاشگرانه نیز به کار می‌گیرند. آن‌ها پیامدها و نتایج رفتار پرخاشگرانه را می‌فهمند، بنابراین اگر رفتار پرخاشگرانه به طور مثبت تقویت شود، آن رفتار می‌تواند دائماً تکرار شده یا شدت پیدا کند و یا آنکه آن رفتار هم تکرار شود و هم شدت یابد.

 در این دوره سنی، پرخاشگری ابزاری هنوز وجود دارد و علاوه‌برآن پرخاشگری شخص محور نیز می‌شود.
 پرخاشگری بیشتر خصومت‌آمیز یا ارتباطی است و هدف آن صدمه‌زدن به فردی دیگر برای کسب تسلط و گرفتن انتقام است.
برای درک بهتر شیوه های ابزار پرخاشگری کودکان سه تا پنج ساله به مثال های زیر توجه کنید:

 کودکی، کودک دیگر را با مشت و لگد می‌زند به‌خاطر آنکه، آنچه را که از او می‌خواسته انجام نداده است (مسلط‌شدن).
 گوشی هدفون خواهر یا برادرش را خراب می‌کند، چون آن‌ها اجازه نداده‌اند تا سی دی مورد دلخواهش را تماشا کند (انتقام‌جویی).
 کودک شروع به بدگویی در مورد کودکی می‌کند که از او می‌ترسد، یا وقتی با او مواجهه می‌شود احساس تهدید می‌کند.

پرخاشگری کودکان
رفتار با کودک پرخاشگر ۶ ساله
طبیعی است که کودکان خردسال گاهی اوقات ضداجتماعی، سرکش، و حتی به‌صورت کلامی پرخاشگر باشند و برای کودکان عصبی تا سن حدود شش‌سالگی نیز گاهی طبیعی است که از نظر فیزیکی پرخاشگر باشند.

پرخاشگری در کودکان ۷ ساله
از مهم‌ترین عوامل پرخاشگری در کودکان می‌توان به بیش‌فعالی اشاره کرد. تکانشگری و تصمیم‌گیری ضعیف می‌تواند منجر به رفتاری شود که به‌عنوان پرخاشگری تعبیر می‌شود. این کودکان معمولاً عواقب اعمال خود را در نظر نمی‌گیرند و ممکن است خود و دیگران را به خطر بی اندازند. یکی از نشانه‌های دیگر پرخاشگری نیز می‌تواند تروما باشد.

مواقعی وجود دارد که پرخاشگری در کودکان یا نوجوانان توسط عوامل استرس‌زا در موقعیت تحریک می‌شود و نشان دهنده بیماری عاطفی است. اما درک این نکته مهم است که این نسبتاً نادر است و وقتی پرخاشگری به طور مکرر شروع به رخ‌دادن می‌کند، می‌تواند یک مشکل عاطفی در حال ظهور باشد.

منبع:کانون مشاوران ایران-پرخاشگری کودکان در سنین مختلف
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

مسلما داشتن یک کودک پاکیزه و منظم لذت‌بخش است. با این حال، در مورد این که چقدر کودک را تر و تمیز می‌خواهید و چه هنگام این انتظار را از او دارید، منطقی باشید. هر از چند گاهی کثیف شدن، کاملا پذیرفتنی است و پاکیزه کردن کودک نباید به صورت یک تنبیه درآید. از طرف دیگر، هر کودکی باید احساس غروری نسبت به بدن خودش پیدا کند و بیاموزد که چطور از آن مراقبت کند. اگر خودتان الگوی مناسبی برای کودک باشید، به کودک کمک خواهید کرد که عادت‌های خوبی را در زمینه پاکیزگی شخصی به دست آورد و همچنین به این نتیجه برسد که شست‌وشو بسیار سرگرم‌کننده و مسرت‌بخش است.

کودکان خردسال سعی می‌کنند که خودشان به تنهایی و بدون کمک شما، شست‌وشو را انجام دهند، ولی بیشتر آنها تنها در سن چهار سالگی می‌توانند بدون نظارت شخصی دیگر، دست خودشان را بشویند. شش ماه بعد می‌توانند به تنهایی و به شکل قابل قبولی صورت خود را نیز بشویند. ولی تنها در حدود شش سالگی می‌توانند کاملا به تنهایی حمام کنند. کودکان معمولا به اندازه بزرگ‌ترها به پاکیزگی اهمیت نمی‌دهند. ولی اگر بهداشت و پاکیزگی در سنین اولیه به کودکان آموزش داده شود، به تدریج به صورت قسمتی از زندگی روزمره آنها درمی‌آید.

راه‌حل‌های ما در واقع پیشنهادهایی برای آموزش کودکان بسیار خردسال در زمینه پاکیزه کردن خودشان به همراه شماست. بدین ترتیب، آنها به صورت طبیعی این کار را یاد می‌گیرند. عجله نکنید! به کودک نشان دهید که شست‌وشوی روزمره می‌تواند لذت‌بخش باشد. اگر فکر می‌کنید که کودک شما فراموش کرده است صورتش را بشوید، از او نپرسید که صورتش را شسته است یا نه، فقط از او بخواهید که صورتش را بشوید چون صورتش کثیف است. دقیقا چیزی را که انتظار دارید مشخص کنید و او را با یک روش غیر انتقادی و مثبت برانگیزید.

اشیاء را طوری قرار دهید که برای کودک قابل دسترسی باشند

از آنجایی که دستشویی خانه برای کودک بسیار بلند است، و او نمی‌تواند از آن استفاده کند، یک چهارپایه کوچک تهیه کنید و هنگامی که زمان شستشو است، آن را بیرون بیاورید. لوازم شستشو مانند هوله و برس ناخن را طوری قرار دهید که به راحتی در دسترس کودک باشد. به او یاد دهید که چطور از آنها استفاده کند. شستشو را با همراهی همدیگر انجام دهید و به کودک اجازه دهید که علاوه بر این که روی خودش تمرین می‌کند، روی شما نیز تمرین کند.

آموزش را زود شروع کنید

هنگامی که آداب توالت رفتن را به کودک می‌آموزید، کاری کنید که شستشوی دست‌ها بعد از توالت رفتن به صورت یک عادت ثانویه درآید. اجازه دهید که کودک خودش لوازم شست و شو را انتخاب کند تا بدین ترتیب هنگامی که از آنها استفاده می‌کند، لذت بیشتری ببرد. برای مثال، کودکان نوپا هوله‌هایی را که عکس‌های فانتزی دارند و یا صابون‌های رنگی و خوش عطر را دوست دارند. از صابونی استفاده کنید که چشم‌ها را نمی‌سوزاند. دو هوله را به هم بدوزید و خرده‌های صابون را در آن بریزید تا یک دستگاه صابون‌سازی خودکار درست کنید. اجازه دهید کودک با نوک انگشتش کف‌صابون روی‌صورتش بگذارد تا شست‌وشو برای او حالت‌بازی پیدا کند.

پاکیزه بودن را پاداش دهید

یک جدول در حمام بگذارید و پس از شستن دست قبل از غذا و بعد از توالت، او را وادارید که در جدول علامت بگذارد. هنگامی که کودک با دست و صورت تمیز سر میز آمد، به او لبخند بزنید (و به این صورت به او پاداش دهید) و به او بگویید که صاحب تمیزترین دست قبل از همه دسر (یا غذا) ر دریافت می‌کند. هنگامی که کودک در جدول نمره مشخصی را به دست آورد، به او اجازه دهید که یک دسر مخصوص یا شام را انتخاب کند.

کودک را با نتایج عملش روبرو کنید

اگر کودک به سنی رسیده که می‌تواند به خوبی از عهده شست‌وشوی خودش برآید ولی از این کار امتناع می‌کند، موقع آن است که نتایج کارش را ببیند. برای مثال، به کودک خردسال بگویید که اگر نمی‌تواند خودش دست و صورتش را بشوید، شما مجبور خواهید شد این کار را برایش انجام دهید. بعد از دو یا سه بار، او ترجیح خواهد داد که خودش این کار را انجام دهد. یا این که از تصحیح بیش از حد استفاده کنید. اگر بار اول کودک دست و صورتش را نشست، نظارت کنید که این کار را دوباره و سه باره انجام دهد.روانشناسی کودک

جنگ مسواک زدن

مسواک زدن موضوعی نیست که بتوان در اهمیت آن شک کرد و هر کودکی باید یاد بگیرد که حداقل دو بار در روز، و ترجیحا بعد از هر غذا، دندان‌هایش را مسواک بزند؛ همچنین لازم است که از نخ دندان نیز استفاده کند. ولی در مورد بعضی از والدین، مجبور کردن کودکانشان به این که هر صبح خودشان دندان‌هایشان را مسواک بزنند، یک درگیری همیشگی است. اکثر والدین اهمیت مسواک زدن را درک می‌کنند، ولی از آنجایی که دندان‌های کودک دائمی نیستند، گاهی این کار را جدی نمی‌گیرند. دندان‌های شیری اساس رشد دندان‌های دائمی هستند، پوسیدگی این دندان‌ها تنها درد ایجاد نمی‌کنند، بلکه می‌تواند بالقوه خطرناک باشد؛ زیرا می‌تواند منجر به عفونت یا افتادن زود هنگام دندان شوند که بعدا محل دندان دائمی ر نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد و باعث می‌شود که دندان‌های دائمی کج دربیایند.

منبع:مرکز مشاوره-مشاور خوب کودک:رعایت نکات پاکیزگی کودک
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

مشاوره کودک تلفنی:کودک و تماشای تلویزیون چگونه است؟ در کشور آمریکا یعنی جایی که تمام خانه‌ها حداقل یک دستگاه تلویزیون و بیش از یک سوم خانه‌ها دو دستگاه تلویزیون دارند، کودکان، اوقات بسیار زیادی را در هفته صرف تماشای تلویزیون می‌کنند.

براساس آمارهای موجود، نوجوانان شش تا یازده ساله به‌طور متوسط، بیست و چهار ساعت در هفته تلویزیون تماشا می‌کنند و این در حالی است که کودکان دو تا پنج ساله، سه ساعت بیش از این مقدار را صرف تماشای تلویزیون می‌کنند.

برنامه‌های تلویزیون قطعا ارزش‌های کودکان و برداشت‌های آنها را از دنیا و واقعیت‌های جامعه تحت تاثیر قرار می‌دهند؛

به ویژه هنگامی که این تاثیرات مداوم به صورت انباشتی باشد.

بزرگسالان این توانایی را دارند که بین واقعیت و افسانه و خوب و بد تمایز بگذارند و بتوانند ذهنشان را از چیزی که جلو چشمشان به نمایش درآمده است، جدا کنند. ولی کودکان، خام و احساساتی هستند.

کودکان چیزی را که می‌بینند و می‌شنوند، باور می‌کنند و دیدگاه‌هایی را که به صورت دیداری و شنیداری جذاب به آنها ارائه می‌شود، قبول می‌کنند.

آنها این آمادگی را دارند که خود را با شخصیت‌های محبوب و قوی تلویزیون شبیه‌سازی کنند و به مرور زمان، نقطه نظرهای مثبت یا منفی آنها را بپذیرند.

به نظر می‌رسد که کودکانِ بسیار تاثیرپذیر یا عجول، بیشتر مستعد این هستند که صحنه‌های خشونتامیزی را که می‌بینند، نمایش دهند و اجرا کنند؛

در حالی که کودکان دیگر ممکن است دچار کابوس شوند و از صحنه‌هایی که دیده‌اند بترسند.

ما معتقدیم که تلویزیون به صورت یک واقعیت زندگی درآمده است و نمی‌توان از آن چشم‌پوشی کرد ـ با این که بسیاری از والدین آرزو دارند که کاش می‌شد چنین کرد ـ با این حال باید از تلویزیون به صورت موردی استفاده شود.

والدین باید برای استفاده سالم از تلویزیون، دست به انتخاب بزنند؛ به این ترتیب که برنامه‌های تلویزیون و زمانی را که کودکان برای تماشای تلویزیون سپری می‌کنند، تحت کنترل درآورند.

الگو را زود جا بیندازید
اگر می‌خواهید که تلویزیون تنها نقش کوچکی در زندگی کودک شما بازی کند، این الگو را از زمانی که کودکان هنوز خردسال هستند و پیش از آن که مشکلی ایجاد شود، جا بیندازید و زمانی که کودکان بزرگ‌تر شدند باز هم به کنترل خود ادامه دهید.

ما پیشنهاد می‌کنیم برای این که بتوانید نوپایان خود را خوب کنترل کنید، از پیش برنامه‌ریزی کنید و جایگزین‌های دیگری را ارائه دهید. از پیش برنامه‌ریزی کنید.

سعی کنید علاوه بر تلویزیون تماشا کردن کودکتان، تلویزیون تماشا کردن خودتان را نیز تنظیم کنید.

به محض این که از خواب بیدار شدید تلویزیون را روشن نکنید و تا شب، هنگتمی که آرم پایان برنامه آمد تلویزیون را روشن نگه ندارید و با این کار یک زمینه ثابت برای تمام وقایع خانه ایجاد نکنید.

اگر شما یک تماشا کننده بی‌هدف برنامه‌های تلویزوین هستید، کودکانتان نیز چنین خواهند شد.مشاور کودک تلفنی

جایگزین‌های دیگری ارائه دهید. از تلویزیون به عنوان وسیله‌ای که با آن کودکانتان را یک جا آرام نگه می‌دارید، استفاده نکنید.

اطمینان حاصل کنید که کودکتان فعالیت‌های لذت‌بخش دیگری نیز دارد که او را شاد و سرگرم نگه می‌دارد و تلویزیون را تنها برای تماشای برنامه‌های خاصی روشن کنید.

تماشای تلویزیون خانواده را کنترل کنید

با بزرگ‌تر شدن کودکان و تمایل آنها به تماشای تلویزیون، بیش از خدی که شما می‌خواهید، باید برنامه‌ای برای تلویزیون تماشا کردن بریزید.

در ابتدا تصمیم بگیرید که چه مدت زمانی و چه وقت به کودک اجازه خواهید داد که تلویزیون تماشا کند. ممکن است تصمیم بگیرید که کودک در زمان‌های معینی بدون محدودیت تلویزیون تماشا کند و یا این که در زمان‌های معینی بدون محدودیت ولی تنها برنامه‌های تایید شده توسط شما را تماشا کند، و یا این که در مدت، وقت و برنامه‌ها محدودیت قائل شوید.

ممکن است برنامه شما به سادگی به صورت دایره کشیدن در جدول برنامه‌های تلویزیون روزنامه طرح شود. به کودک اجازه دهید که در انتخاب برنامه‌ها به شما کمک کند، ولی تایید نهایی را برای خودتان نگه دارید.

در مورد قوانین، عادلانه رفتار کنید
همیشه هنگامی که به هر دلیل می‌خواهید کودکتان تلویزیون تماشا نکند، قاطع و صریح باشید.

سعی کنید تا حد امکان، تلویزیون را در میان یک برنامه قطع نکنید. برای کودکان، بسیار سخت است که در وسط برنامه تلویزیون را خاموش کنند.

به کودک تذکر بدهید. از قبل او را آگاه کنید که زمان تقریبی خاموش کردن تلویزیون چه موق است.

در مورد کودکان کوچک‌تر، به آنها بگویید که ده دقیقه دیگر فرصت دارند و سپس تایمر آشپزخانه ر روشن کنید. هنگامی که زنگ زده شد تلویزیون نیز خاموش خواهد شد. یا این که به آنها بگویید: «وقتی این برنامه تموم بشه، تلویزیون خاموش می‌شه!»

اگر یک برنامه تلویزیونی با زمان صرف شام، زمان خواب یا برنامه‌های دیگر تداخل دارد، از آغاز، اجازه تماشا کردن آن را ندهید.

منبع:مرکز مشاوره-مشاوره کودک تلفنی:کودک و تماشای تلویزیون
 

  • سارا پارسایی