روانشناسی برتر

مشاوره خانواده

روانشناسی برتر

مشاوره خانواده

مشاوره خانواده و روانشناسی

  • ۰
  • ۰

اختلال اضطراب جدایی در کودکان از دلایل تا درمان

اختلال اضطراب جدایی در کودکان چیست؟ به احتمال زیاد برای شما هم اتفاق افتاده است که خواسته اید بیرون بروید اما با گریه و کج خلقی کودکتان رو به رو شده اید. در این جا این سوال پیش می آید که آیا این اتفاق و وابستگی فرزندان به شما طبیعی می باشد؟ و باید در این موارد چطور با فرزندان برخورد شود؟ اضطراب جدایی در سنین ۱۲ تا ۱۸ ماهگی طبیعی می باشد اما این اضطراب در کودکان سنین بالاتر به عنوان یک اختلال روانی شناخته شده و آن را تحت عنوان اختلال اضطراب جدایی می شناسند که نیاز به درمان دارد.

در ادامه این مقاله به بررسی کامل این موضوع پرداخته شده است تا جواب بسیاری از سوال های خود را در زمینه اختلال اضطراب جدایی در کودکان دریافت نمایید.

اختلال اضطراب جدایی چیست؟
کودک شما در سنین پایین تر وابستگی های زیادی به شما دارد و از این که شما او را ترک می کنید و تنهایش می گذارید می ترسد و گریه و بهانه گیری می کند، ممکن است در صورت جدایی از شما به مدت کوتاهی، گریه و بد خلقی کند اما باید توجه داشته باشید این واکنش ها در سنین ۱۲ تا ۱۸ ماهگی طبیعی می باشد و با طی کردن روند رشد طبیعی کودک به تدریج اضطراب جدایی و وابستگی کودک از بین می رود.

اما در صورتی که در سنین بالاتر به ویژه در سن پیش دبستانی این واکنش ها در کودک مشاهده شد باید نگران شوید زیرا احتمال دارد کودک شما از اختلال اضطراب جدایی رنج ببرد، در واقع اختلال اضطراب جدایی یکی از اختلال های اضطرابی می باشد که کودک در هنگام جدایی از خانه یا مراقبان، دچار اضطراب شدید و نامناسبی می شود و واکنش هایی نشان می دهد که نسبت به سنش غیر طبیعی می باشد.

علائم اختلال اضطراب جدایی در کودکان
بر اساس مطالبی که بیان شد اختلال اضطراب جدایی در کودکان بیشتر در سال های پیش دبستانی دیده می شود به طوری که این کودکان حاضر نیستند در هنگام مدرسه رفتن یا بازی کردن از والدین شان جدا شوند و برای جدا نشدن از خانواده دلایل مختلفی مانند مریض شدن را بهانه می کنند، از جمله علائمی که اختلال اضطراب جدایی را نشان می دهد می توان به موارد زیر اشاره کرد:

ترس از جدایی از خانواده:
کودکانی که دچار اختلال اضطراب جدایی می شوند به طور مداوم ترس از جدایی از والدین را دارند و همین مسئله باعث می شود تا اضطراب های پیاپی در آن ها به وجود آید، یکی از مهم ترین علائم اضطراب جدایی، ترس از جدایی کودکان از والدینشان می باشد.

۲٫ از دست دادن افراد وابسته:
نگرانی زیادی نسبت به افرادی که وابسته و دلبسته هستند دارند به طوری که همواره نگران از دست دادن آن ها می باشند و می ترسند بلایی سر این افراد بیاید.

۳٫ خارج نشدن از خانه:
کودک علاقه ای به بیرون رفتن ندارد و دوست ندارد از خانه خارج شود و به دیدار دوستان، اقوام و یا مدرسه و مکان های دیگر برود.

۴٫ بی خوابی یا کابوس دیدن:
دلش نمی خواهد شب ها در مکان دیگری جز خانه خود بخوابد. اضطراب جدایی در این کودکان باعث می شود که حتما در کنار فردی که به او وابسته است بخوابد و یا احتمال دارد کابوس هایی در مورد جدایی از والدین خود ببیند.

۵٫ علائم جسمانی:
در صورت جدایی از افرادی که به آن ها وابسته است دچار سردرد، حالت تهوع، استفراغ، دل درد و غیره می شود.

نکته: علائمی که بیان شد باید حداقل به مدت ۴ هفته در کودکان ادامه داشته باشد و این اختلال ناراحتی قابل ملاحظه ای در عملکرد های اجتماعی، شغلی و تحصیلی و یا زمینه های دیگر ایجاد کند و با اختلال های روانی دیگر قابل توجیه نمی باشد.دلایل بروز اختلال اضطراب جدایی در کودکان

افرادی که دچار اختلال اضطراب جدایی می شوند ممکن است به خاطر احساس ناامنی در کودک باشد این ناامنی به دلایل بسیاری به وجود می آید که از جمله دلایل بروز اختلال اضطراب می توان به موارد زیر اشاره  نمود.

ژنتیک:
بسیاری از کودکان به صورت ژنتیکی خلق و خوی حساسی دارند و احتمال این که به اضطراب دچار شوند بسیار زیاد است و به همین دلیل آمادگی آن ها برای ابتلا به اضطراب جدایی بیشتر می باشد.

منبع:کانون مشاوران ایران-اختلال اضطراب جدایی در کودکان از دلایل تا درمان
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

برای پاسخ به سوال، چرا در مدرسه و اجتماع کم رویی هستید؟ باید ابتدا سوال علل کمرویی چیست؟ را پاسخ بدهم. از نظر روانشناسی  توجه داشته باشید که کمرویی یک ویژگی ارثی محسوب نمی شود بلکه در اثر روابط نادرست بین فردی در مراحل اولیه رشد در خانه و مدرسه پدیدار می شود. در متن زیر به مواردی که باعث ایجاد کمرویی می شوند می پردازیم.

علل کمرویی چیست؟
کمرویی ناشی از ترس
کم رویی ناشی از ترس عموما در زمان نوزادی شکل می گیرد. مطالعات نشان می دهد که ترس در این سن به دلیل بودن کنار افراد غریبه شکل می گیرد. 

آشنایی با افراد پس از شش ماهگی رخ می دهد و در آن زمان مغز نوزاد برای تشخیص افراد رشد لازم را پیدا می کند و ترسش از دیگران برطرف می شود.

خانواده و فرزندان کمرو
محیط خانواده، تجاربی که کودک در سنین پایین به دست می آورد و محیط مدرسه اصلی ترین نقش را در شکل گیری شخصیت دارند. در این دوره کودک به رفتار والدین خود بسیار دقت می کند و از آن ها الگو می گیرد و زمانی که این الگوها مضطرب باشند و روابط اجتماعی موفقی نداشته باشند بدون شک کودکان هم از آن ها الگو برداری می کنند.

عامل دیگری که ممکن است کودکان را به سمت کمرویی سوق دهد، کمال گرایی والدین است. انتظارات نامعقول والدین از فرزندانشان و مجبور کردن آن ها به حضور در موقعیت های اجتماعی، رفتار خصمانه، تهدید و حمایت های غیر ضروری باعث بروز کمرویی در کودکان می شود.

دوگانگی و تعارض در رفتارهای والدین هم ممکن است باعث ایجاد کشاکش درونی در کودک و اختلال در رشد او شده که در نهایت به اضطراب و کمرویی ختم می شود.


علل کمرویی نشانه انزو و گوشه گیری کودک
تاثیر کم رویی بر تک فرزندان و فرزندان اول خانواده
کمرویی در میان تک فرزندان و فرزندان اول خانواده بیش تر از سایر کودکان دیده می شود. البته این بدین معنی نیست که تمام تک فرزندان یا فرزندان اول خانواده دچار کمرویی می شوند.

کمرویی در این افراد زمانی به وجود می آید که والدین قادر نباشد، فرزندان را به شکل مناسب تربیت کنند. معمولا تک فرزندان یا فرزندان اول خانواده با افراد بزرگسال بیش تر از همسن و سالان خود در ارتباط هستند و در ارتباط با همسن و سالان خود مشکل دارند. 

معمولا والدین از تنها فرزند یا اولین فرزند خود توقعات بالایی دارند که همین توقعات و اعمال فشار باعث ایجاد اضطراب و کمرویی در کودکان می شود و کودک به مرور احساس ارزشمندی خود را از دست می دهد.

مدرسه و تقویت کمرویی
مدرسه به عنوان اولین تجربه کودک از مکان های رسمی نقش اساسی درتقویت یا درمان کمروییدارد و متاسفانه در بسیاری از موارد مشاهده می شود که کمرویی کودکان در مدرسه تقویت می شود.

در غالب موارد سکوت مضطربانه کودک به عنوان یک ویژگی و صفت پسندیده محسوب می شود و با تایید های معلم یا سایرین تقویت می شود. به طور مثال نمره انضباط بالا در مدارس معمولا به دانش آموزان کمرو تعلق می گیرد.

تشویق هایی مانند این که معلم شخصی را ساکت و آرام بخواند و از بقیه هم بخواهد آنگونه باشند باعث می شود که کودک به یک شخصیت کاملا کمرو و منفعل تبدیل شود.

علل کمرویی کودک
موارد زیر باعث ایجاد یا تقویت کمرویی در کودکان می شود.

فشارهای روانی،
تهدید،
رقابت های ناسالم،
کمال جویی ها،
تنبیه،
تقویت روحیه تسلیم پذیری
 کنترل کردن رفتارهای کودک
توجه داشته باشید که این رفتارها بیش تر زمانی دیده می شود که کودک به دلیل مشکلات عاطفی نیاز به تایید و تشویق معلم داشته باشد.

منبع:کانون مشاوران ایران-علل کمرویی چیست؟ چرا در مدرسه و اجتماع کم رویی هستید؟
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

ازدواج با چه مردانی اشتباه می باشد؟ چطور می توان مردان خطرناک برای ازدواج را تشخیص داد؟ ازدواج موفق بسیار مهم است و نقش بسیار مهمی در آرامش ذهنی و آسودگی فرد دارد، برای این که افراد نامناسب در امر ازدواج را بشناسید باید معیارهایی برای انتخاب همسر آینده تان در نظر بگیرید تا بتوانید انتخاب درستی در امر ازدواج داشته باشید.

در صورتی که به دنبال زندگی مشترک و موفقی هستید بدون یافتن مرد مناسب و مطمئن به هدف تان نخواهید رسید و نخواهید توانست آرامش و آسودگی در زندگی را تجربه کنید در صورتی که در شناخت مرد ایده آل خود دچار مشکل شده اید مقاله رو مورد مطالعه قرار دهید  در این مقاله مردهایی که ازدواج کردن با آن ها ریسک بسیاری دارد بیان شده است و در صورتی که با این مردها ازدواج کنید ممکن است به اشتباهی بزرگ در زندگی شما تبدیل شود. در این شرایط می توانید به مشاوره قبل از ازدواج مراجعه کنید تا راهنمایی های لازم را انجام دهد و در این خصوص به شما کمک کند.

ازدواج با چه مردانی اشتباه است، مفهوم ازدواج
ازدواج امری بسیار مهم می باشد و در صورتی که در انتخاب همسر دقت کافی نداشته باشید با شرایط سختی رو به رو خواهید شد که مدیریت کردن آن دشوار می باشد، زیرا در ازدواج جسم، روح و روان زن و مرد با یکدیگر به اشتراک گذاشته می شود و به همین دلیل باید برای ادامه مسیر زندگی با قدرتی بیش تر و کامل تر در کنار یکدیگر باشید و این مسیر را طی کنید و باید قبل از هر چیزی انگیزه و هدف خود را در امر ازدواج مشخص کنید تا بتوانید تصمیم درستی در این خصوص بگیرید.


با این مردان ازدواج نکنید
در ادامه این مقاله ازدواج با مردانی که ریسک بسیاری دارد و برای زندگی مشترک مناسب نیستند بیان شده است زیرا ازدواج با این مردان عاقبت خوشی ندارد.

1. مردی که با شما صادق نیست
یکی از شرایط اصلی در ازدواج صادق بودن با همسر می باشد زیرا ازدواج به معنی اشتراک گذاشتن همه چیز زن و مرد با یکدیگر است و در صورتی که دروغ و پنهان کاری صورت گیرد زندگی مشترک آن ها با مشکلاتی رو به رو می شود و دروغ و پنهان کاری نقطه مقابل صداقت و روراستی هستند.

2. ازدواج با چه مردانی اشتباه است، مردی که خسیس است
مرد خسیس به کسی می گویند که کم تر از توانایی خود برای شاد کردن اعضای خانواده و همسرش تلاش می کند و خرجی برای آن ها انجام نمی دهد، به همین دلیل باید در رابطه با مردان خسیس احتیاط لازم را انجام دهید و سعی کنید مرد خسیس با مردی که وضع مادی خوبی ندارد تشخیص دهید، البته باید در رابطه با مردان ولخرج نیز احتیاط داشته باشید زیرا آن ها هم به طریقی باعث به وجود آمدن تنش در زندگی مشترک می شوند و مشکلاتی را به وجود می آورند.

3. مردی که با شغل خود ازدواج کرده است
این مردان به شغل شان بسیار اهمیت می دهند و از مصاحبت و هم نشینی با همسرشان می گذرند تا به کار خود برسند. ازدواج با این مردان ممکن است امتیازهای اقتصادی به همراه داشته باشد و از نظر مادی زندگی خوبی داشته باشند اما شرط لازم جهت بهره مندی مفید از شرایط خوب اقتصادی یعنی آرامش خاطر و روان را به همراه نخواهند داشت و در زندگی به همسرشان توجه نمی کنند.

منبع:کانون مشاوران ایران-ازدواج با مردان اشتباه| با این مردان ازدواج نکنید
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

اختلاف در ازدواج تا چه حد می تواند مشکل ساز باشد و ازدواج را منتفی کند؟ همه افراد تشابهات و تفاهماتی با یکدیگر دارند اما در زمینه های مختلف نظرات آن ها متفاوت است و این تفاوت ها منجر به اختلاف هایی می شود و در شرایطی که ازدواج بسیار عمیق و شدید باشد، آینده زندگی مشترک را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار می دهد.

به عنوان مثال تفاوت ها و اختلاف های فرهنگی مسائلی هستند که باعث به وجود آمدن اختلافی عمیقی در ازدواج می شوند در صورتی که شما در آستانه ازدواج هستید و اختلافاتی را تجربه می کنید این مطلب می تواند برای شما مفید باشد و هم چنین می توانید از مشاوره ازدواج کمک بگیرید تا ازدواج موفق تری داشته باشید.

اختلاف فردی در ازدواج
در زمان ازدواج، تشابهات و تفاوت ها در دو سطح فردی و خانوادگی باید مورد بررسی قرار گیرد، در قدم اول ویژگی فردی مورد بررسی قرار می گیرد تا ببیند آیا توانایی سازگاری با خصوصیات یکدیگر را دارند یا خیر؟ در ادامه این مقاله به بررسی مهم ترین اختلافات فردی در ازدواج می پردازیم و آن ها را مورد بررسی قرار می دهیم:

1. اختلافات در ازدواج: سطح تحصیلی
اختلاف سطح تحصیلات زن و مرد با یکدیگر تا چه حد می تواند مشکل ساز باشد؟ این تفاوت ها به طور معمول برای مردان مشکل ساز است زیرا مردان در ازدواج با همسری که سطح تحصیلی بالاتری دارد به طور معمول احساس رضایت کمتری از زندگی اش خواهد داشت و مردان در این شرایط به دلیل داشتن ویژگی هایی مانند سلطه طلبی و برتری جویی، احساس ضعف کمتری از خودشان نشان می دهند.

این مسئله می تواند برای زنانی که دارای این ویژگی های اخلاقی هستند نیز صادق باشد، پس زمانی که میان شما و فرد مورد نظر اختلاف سطح تحصیلات وجود دارد، با توجه به ویژگی های شخصیتی تان قدرت سازگاری این مسئله را مورد بررسی قرار دهید، کمک گرفتن از روانشناس و مشاور در این زمینه می تواند کمک کننده باشد و برای حل اختلافات در ازدواج به شما کمک کنند.

اختلافات شخصیتی و سبک های خلق و خو
یکی از معیارهای مهم برای ازدواج وجود تشابه در سبک های خلق و خو و مسائل شخصیتی می باشد افرادی که شخصیت های متضادی در مورد علایق، سلیقه ها، تفریحات و سبک های زندگی شان دارند اختلاف های زیادی در زندگی آن ها وجود خواهد داشت هم چنین این مسئله در زندگی با چالش های بسیاری رو به رو خواهد شد در این موقعیت تاثیر خودشناسی در ازدواج از اهمیت بالایی برخوردار است و باعث موفقیت فرد در زندگی مشترک می شود و هم چنین بر روی روابط زناشویی او تاثیر مثبت می گذارد.

به عنوان مثال فردی که برون گرا است به احتمال زیاد معاشرتی می باشد و دوست دارد با افراد زیادی در ارتباط باشد و از بودن در کنار دیگران لذت می برد و به مهمانی های شلوغ و پر سر و صدا علاقه بسیاری دارد، اگر این فرد در کنار شخصی بسیار درون گرا قرار گیرد مسلما با مشکلات بسیاری رو به رو خواهد شد زیرا افراد درون گرا، تنهایی را دوست دارند و از روابط شلوغ خوششان نمی آید، آن ها از روابط محدودتر بیشتر لذت می برند و ترجیح می دهند اوقات فراغت شان را بی سر و صدا با انجام دادن فعالیت هایی مانند کتاب خواندن و نقاشی کشیدن بگذرانند. در این شرایط تفاوت در شخصیت های اخلاقی در امر ازدواج بیش تر نشان داده می شود.

به همین دلیل زمانی که این دو نفر در کنار یکدیگر قرار گیرند درک درستی از یکدیگر نخواهند داشت و در این شرایط شما می توانید از روانشناس کمک بگیرید تا آگاهی شما در این خصوص افزایش یابد و در مورد صفات شخصیتی و خلق و خوی خود و فرد مورد نظرتان اطلاعاتی را به دست آورید.

2.اختلافات سنی
یکی از مهم ترین اختلافات در ازدواج، مربوط به اختلافات سنی می شود، سن نقش بسیار مهمی در ازدواج دارد اما در نظر داشته باشید که آن چه از سن مهم تر است مربوط به بلوغ، رشد شناختی و اجتماعی زوجین می باشد، یعنی بالا رفتن سن به معنی دست یابی به بلوغ نمی باشد و موضوعاتی که در سن مطرح می شود مربوط به سطح رشد شناختی اجتماعی فرد است.

بر اساس تحقیقاتی که انجام شده است، در صورتی افراد سطح رشد عقلی و اجتماعی متناسب با سن آن ها می باشد که مرد 3 تا 4 سال از زن بزرگ تر باشد، در ازدواج هایی که مرد 3 تا 4 سال از همسرش بزرگ تر است نسبت به سایر اختلاف سنی ها با چالش های کمتری رو به رو می شوند.

منبع:کانون مشاوران ایران-اختلافات در ازدواج تا کی ادامه خواهد داشت+ تکنیک های معجزه آسا
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

خانواده همسر پیش از ازدواج مهم است؟ چقدر باید خانواده همسر با شما تفاهم داشته باشد؟

اگر جزو کسانی هستید که سعی می کنید برای هرکاری زمان بگذارید کم کم متوجه خواهید شد که وقت کافی برای همه کارها را ندارید. ولی مهم است که خانواده همسر و خانواده خود را پس از ازدواج فراموش نکنید.

نقش خانواده همسر
زندگی شما پس از ازدواج تغییر و تحولات زیادی را تجربه می کند و مطمئناً این تغییرات علاوه بر شما به خانواده شما هم فشار وارد می کند.

این وظیفه شما است که تعادل را بین خانواده همسرتان در هر شرایطی حفظ کنید.

 به یاد داشته باشید که خانواده شما اهمیت زیادی دارد ولی شما تصمیم های اساسی زندگی را با همسرتان می گیرید و خانواده شما نقشی در تصمیم گیری های زندگی مشترک شما ندارند.

در ادامه ما به بررسی روابط شما با خانواده همسر و خودتان پرداخته ایم. سعی کنید این متن ها را به دور از غرض ورزی مطالعه کنید و با ذهن باز به سوالات هر قسمت پاسخ دهید.

فایل صوتی نقش خانواده همسر و خانواده پدری پس از ازدواج
 شرمنده،مرورگر شما از تگ صدا پشتیبانی نمی کند

پدر و مادرتان
چه از پدر و مادر همسرتان خوشتان بیاید چه نه، باید بپذیرید که آن ها بخش جدا نشدنی از همسرتان هستند. 

احتمال این که همسرتان پدر و مادرش را که در تمام طول زندگیش کنارش بودند را فراموش کند تقریبا صفر درصد است، پس در ابتدا مطمئن باشید که با والدین همسرتان مشکلی نخواهید داشت.

سوالات زیرا را در مورد پدر و مادر خودتان جواب دهید.
نکته: به یاد داشته باشید که شما و همسرتان این سوالات را جدا فقط درباره خانواده خود جواب دهد.

آیا پدر یا مادرتان مخالف ازدواج شما بوده اند؟
چنانچه به مشکل بربخورید از خانواده تان کمک می گیرید؟
اگر پدر یا مادر شما سبک زندگی شما را نپسندند چگونه رفتار می کنید؟
چنانچه والدین تان با همسرتان سر موضوعی به تفاهم نرسند. شما طرف کدام یک را می گیرید؟
آیا همسرتان احساس می کند که بیش از اندازه به خانواده تان وابسته هستید؟
آیا پدر و مادرتان در زندگی شما دخالت می کنند؟
آیا پس از بازنشستگی پدر یا مادرتان، باید از آن ها حمایت مالی کنید؟
آیا تصمیم دارید که مدت زمانی را پیش  پدر و مادر خود زندگی کنید؟
اگر همسر شما اذعان کند که از پدر و مادر شما خوشش نمی آید چکار می کنید؟
صحبت های پدر و مادرتان را بیش تر قبول دارید یا صحبت های همسرتان را؟
در اختلافات طرف خانواده تان را می گیرید یا همسرتان را؟ توضیح دهید.
اگر مجبور شوید از پدر و مادرتان کمک مالی بگیرید چه احساسی به شما دست می دهد؟
پس از پاسخ به این پرسش ها در مورد آن ها با همسر خود صحبت کنید و تأثیر آن ها را در زندگی آینده تان بررسی کنید. 

می توانید از در جلسات مشاوره ازدواج هم آن ها بررسی کنید.

منبع:کانون مشاوران ایران-نقش خانواده همسر و خانواده پدری پس از ازدواج
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

پاسخ مشاور ازدواج به سوالات: سن ازدواج مناسب چه زمانی است؟ چه زمانی ازدواج کنیم ؟ چه سنی ازدواج کنیم ؟ چ سنی برای ازدواج مناسب است ؟ اختلاف سنی مناسب چقدر است؟

سن ازدواج 
مرکز مشاوره ستاره: ازدواج کردن در هنگام جوانی می تواند منجر به طلاق شود. اما انتظار بیش از حد طولانی هم می تواند به همان اندازه مشکل ساز باشد. تحقیقات جدید نشان می دهد که روند طلاق در آمریکا در حال تغییر است. اما آیا ازدواج شما می تواند در معرض خطر باشد؟

نظریه گلدیلوکس در مورد سن ازدواج
کری کراویچ، مشاور ازدواج و خانواده در کلینیک افرا بیرمنگام در تروی میشیگان می گوید: “سن ایده آل برای ازدواج، با حداقل احتمال طلاق در پنج سال اول ، 28 تا 32 است.” این تئوری ” Goldilocks “نامیده می شود، ایده این تئوری که افراد در این سن خیلی پیر و خیلی جوان نیستند.

کراویچ توضیح می دهد که افراد باید “به اندازه کافی پیر” باشند تا تفاوت بین علاقه واقعی و عشق جوانی را درک کنند، اما ” به اندازه کافی جوان” باشند که بتوانند سازش کنند.

حداقل صبر کنید تا مغز شما رشد خود را متوقف کند
آلیشیا تاورنر، مشاور خانواده می گوید: “سطح بلوغ مشخصی وجود دارد که شخص با رسیدن به آن احتمالا در زندگی خود موفق می شود و این بلوغ معمولاً بعد از 25 سالگی اتفاق می افتد.” “در عمل، زوج هایی را می بینم که در آستانه طلاق قرار گرفته اند. آن ها قبل از اینکه خودشان را پیدا کنند و قبل از آنکه جوانی کنند ازدواج می کنند. “

از دیدگاه علمی، لوب فرونتال آخرین قسمت از مغز است که به بلوغ می رسد، و بلوغ آن می تواند در 25 سالگی یا حتی 30 سالگی اتفاق بیفتد. تصمیمات زندگی که قبل از 25 سالگی گرفته می شوند ممکن است مشکل ساز باشند.

به عبارت دیگر، ازدواج های نوجوان و بسیاری از جوان معمولاً محکوم به شکست است. از نظر آماری، فردی که در سن 20سالگی ازدواج می کند، بیش از 50 درصد نسبت به فرد 25 ساله، احتمال دارد طلاق بگیرد.

مؤسس حقوقی PA در فورت لادردیل، فلوریدا می گوید: “در اواخر سن 20 و اوایل 30 سالگی زمان مناسبی برای  ازدواج است زیرا فرد در این سن از نظر مالی هم سامان می گیرد.” “در این سن عشق واقعی تر است و افراد نسبت به انتظاراتشان واقع نگر تر هستند.”

خیلی صبر نکنید
افراد در 30 سالگی نه تنها بالغ هستند، بلکه معمولاً تحصیل کرده هستند و تمایل دارند که از وضع اقتصادی مطمئن تری برخوردار باشند (مشکلات پول می تواند یک عامل اصلی طلاق باشد.) یک مطالعه در زمینه خانواده (2006 – 2006) نشان داده است که پس از 32 سالگی هر سال 11 درصد احتمال ازدواج کم تر می شود.

با این حال – و این با یافته های قبلی تفاوت دارد – احتمال طلاق پس از 32 سالگی هر سال پنج درصد افزایش می یابد. از حدود سال 2000، خطر طلاق برای افرادی که در 30 سالگی ازدواج کرده اند کاهش یافته است. به بیان ساده: زوج هایی که پس از 32 سالگی ازدواج می کنند، بیش تر احتمال دارد که طلاق بگیرند.

 تقریباً برای همه – صرف نظر از جنسیت، نژاد، مذهب و ساختار خانوادگی که در آن رشد کرده اند – اواخر دهه 20 به نظر می رسد که بهترین زمان برای ازدواج باشد.

مجردی طولانی
آمارگیری ذکر شده فقط در مورد ازدواج تا 45 سالگی صدق می کنند. پس ازدواج در سن بالا می تواند موفقیت آمیز هم باشد. با بالا رفتن سن معیار ها دشوار تر می شود و فرد کم تر قادر به سازش با همسرش می گردد و افراد دیگر کسی را پیدا نمی کنند که حاضر شوند بقیه عمر خود را با او سپری کنند.

جف اندرسون، وکیل خانواده دالاس می گوید، “اگر کسی  در سن 30 یا 40 سالگی ازدواج نکرده باشد، احتمال کمی دارد که بتواند سازش لازم را در زندگی نشان دهد.”

البته، تمام داده ها می توانند اشتباه باشند، عشق توجهی به سن شما ندارد. اندرسون می گوید: “هیچ دو نفری یکسان نیستند.” و من نمی خواهم یک زوج همدیگر را از دست بدهند فقط برای این که فکر می کنند در سن مناسبی قرار ندارند. “

منبع:کانون مشاوران ایران-سن ازدواج مناسب و نامناسب
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

ازدواج با فرد افسرده می تواند زندگی مشترک را با چالش های عمیقی رو به رو سازد. به طور معمول، هر چه افسردگی فرد بیشتر و عمیق تر باشد، رفتارهای روزمره او نیز مانند عملکرد شغلی و خانوادگی با آسیب هایی رو به رو خواهد شد در این شرایط زندگی با سایر اعضای خانواده سخت تر می شود و ممکن است بر رابطه میان تمام اعضا تاثیر بگذارد.

اما راه چاره چه چیزی می تواند باشد؟ آیا فردی که به افسردگی مبتلا می شود قادر نخواهد بود زندگی مشترک موفقی داشته باشد؟

در صورتی که شما هم با این سوالات رو به رو هستید و ذهن تان درگیر این سوالات است در این مقاله به مسائل مهم راجع به ازدواج با فرد افسرده می پردازیم که مطالعه آن می تواند برای شما مفید باشد، اولین قدم این است که راه های کمک به فرد افسرده را بیاموزید، برای این که اطلاعات خود را در این خصوص افزایش دهید بهتر است از مشاوره خانواده کمک بگیرید تا بهترین راهکارهای تخصصی را در اختیار شما بگذارند.

ازدواج با فرد افسرده منجر به طلاق می شود؟
برخی از افراد با این سوال مواجه می شوند که آیا افسردگی همسر بر روی دوام ازدواج اثر می گذارد و منجر به طلاق می شود؟ بر اساس نظر متخصصان افسردگی به طور مستقیم منجر به طلاق نمی شود و اگر برای بهبودی فرد تلاشی صورت نگیرد این اختلال به پیامدهای ثانویه ای می انجامد که منجر به جدایی نهایی می شود.

بهتر است در مورد افسرده خویی اطلاعات خود را افزایش دهید. فردی که دچار افسردگی شده است به مرور زمان اعتماد به نفس خود را از دست می دهد و نسبت به اطرافیان خود گوشه گیر می شود و ترجیح می دهند تنها باشند و از جمع دوری می کنند.

در صورتی که افسردگی شدت یابد علائم آن به زندگی مشترک تان آسیب خواهد زد و بین شما و همسرتان سردی و فاصله به وجود می آورد، زمانی که فاصله میان آن ها بیشتر شود به جدایی قطعی و یا طلاق عاطفی منجر خواهد شد.

در حقیقت افسردگی از طریق تاثیرگذاری بر یکسری عوامل به صورت غیرمستقیم به زندگی مشترک آسیب وارد می کند و فرد افسرده جزء افراد نامناسب برای ازدواج می باشند، زیرا فردی که به افسردگی مبتلا می شود انگیزه لازم برای انجام فعالیت های شغلی ندارد و به خاطر بی انگیزگی دچار بیکاری و مشکلات اقتصادی می شود و این مسئله کانون خانواده را با چالش هایی رو به رو می کند.

گاهی اوقات این چالش ها باعث درگیری میان اعضای خانواده شده و حتی باعث افسردگی اعضای دیگر می شود.

منبع:کانون مشاوران ایران-ازدواج با فرد افسرده| حل سریع افسردگی
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

دروغ گفتن سراسر ضرر خواهد بود. شاید بتواند یک رابطه دوستانه را برای همیشه خراب کند، شاید آینده شغلی شما را به خطر بیندازد و یا شاید زندگی مشترک را از هم بپاشد.

نکاتی در این باره که بد نیست بدانیم:
اگر احتمال می دهید کسی در حال دروغ گفتن به شما است به این موارد توجه کنید تا زود قضاوت نکنید.
۱)همیشه پایه و اساس هر حرفی را بسنجید.
۲)همیشه به یاد داشته باشید که تشخیص فریب ۲ نوع خطر در بر دارد.
باور کردن دروغ_ باور کردن حقیقت یعنی امکان دارد  هنگامی که شک کردید کسی راست می گوید یا در حال دروغگویی است دچار تشخیص اشتباهی می شوید. پس باید آگاهانه و با تمرکز عمل کنید.
۳)ندیدن نشانه های دروغ دلیل راست بودن حرف ها نیز نمی تواند باشد، البته علائم دروغگویی نیز همیشه بیانگر دروغ فرد نیست، بسیاری اوقات با اینکه افراد در حال راستگویی هستند دروغگو به نظر می آیند.

۴)پیش فرض های قبلی که نسبت به فرد داشتید را در مغز خود پیدا کنید.
البته باید ترتیبی صورت دهید تا این قضاوت ها بر نتیجه گیری های شما تاثیری نگذارد.
مثلا وقتی نسبت به آن فرد احساس حسادت کردید نباید او را دروغگو بخوانید. 

سرنخ های مشترک میان صداقت و دروغگویی
در این قسمت قصد داریم سرنخ هایی را به شما معرفی کنیم که دروغگویی فرد را به شما ثابت کنند. البته صد در صد نمی توان به آن ها اتکا کرد اما شما را به هدف نزدیک تر خواهند کرد. 

این سرنخ ها کدام هستند؟
۱)کش دادن صحبت و به بیراهه کشاندن آن
۲)مکث و وقفه انداختن بین کلمات به عبارتی حرف های برنامه ریزی نشده
۳)تپق زدن و خطاهای گفتاری بسیار
۴)دستپاچه شدن چهره و جسم فرد
توجه داشته باشید که تمام موارد بالا ممکن است ویژگی های رفتاری یک نفر نیز باشند.

عوارض جسمانی دروغ بر بدن انسان
شاید گمان نمی کردید که دروغگویی جسم شما را نیز تحت الشعاع قرار دهد!
مثلا در این باره می توان گفت وقتی کسی حرف دروغی از دهان خود خارج می کند بلافاصله در مغز او هورمون کورتیزول آزاد می شود و چند دقیقه بعد، حافظه سعی می کند تا هم قسمت راست و هم قسمت دروغ ماجرا را به یاد بیاورد که بسیار سخت خواهد بود.
ضرب المثل دروغگو کم حافظه است صحت این قضیه را نشان می دهد. 

احساس اضطراب بعد از دروغگویی
احساس استرس بعد از دروغگویی یکی دیگر از عواقب جسمی و روانی دروغگویی است.
در این حالت فرد نسبت به دروغ هایی که به اطرافیان گفته نگران و مضطرب می شود.
در بعضی مواقع فرد دروغ گو سعی می کند از این به بعد با کسی که به او دروغ گفته با مهربانی بیشتری رفتار کند یا اینکه تصمیم بگیرند بر عکس این قضیه اتفاق بیفتند.
گاهی اوقات نیز فرد در مقابل دروغ گویی خود بهانه تراشی می کند مثلا می گوید: من به این دلیل به او دروغ گفتم چون‌ او مرا قبلا به فلان کار مجبور کرده بود.
استرس های ناشی از دروغ گویی می تواند مشکلات جسمی زیادی برای شما به وجود بیاورد.
مشکلات فشارخون و سردردهای شدید یکی از مشکلات از این قبیل هستند. گاهی اوقات دروغ گویی سیستم گوارشی افراد را نیز تحت الشعاع قرار می دهد.
ابتلا به اسهال، یبوست، هضم نشدن غذا و اسپاسم عضلانی و غیره در نتیجه دروغگویی فرد را دچار مشکل خواهد کرد.
طبق یک پژوهش در نوتردام که درباره عواقب دروغگویی بوده، نتایج زیر به دست آمده است.
در این پژوهش ۱۱۰ نمونه به صورت داوطلبانه مورد بررسی قرار گرفته و از میان آن ها نصف آن ها پذیرفتند که از این به بعد دروغ نگویند و نصف آن ها هیچ واکنشی نشان ندادند.
در آخر ۱۰ هفته گروهی که قرار بود دروغ نگویند۵۴ درصد کمتر دچار خستگی و پیچیدگی های ذهنی شده بودند و ۵۶ درصد کمتر به بیماری های جسمی مثل سردرد، سرگیجه و دل درد و مشکلات گوارشی مبتلا شده بودند.

از کجا متوجه شوم همسرم به من دروغ می گوید؟
صداقت داشتن یکی از موارد مهمی است که به هنگام ازدواج به داشتن آن توجه ویژه ای داریم. در نتیجه ی صداقت افراد به همدیگر اعتماد می کنند. البته اعتماد کردن به آسانی نیست. از دست رفتن آن می تواند طی چند ثانیه اتفاق بیفتند. هیچ کسی تمایل ندارد با یک شخص دروغگو در رابطه باشد حتی کسی که به اصطلاح خودش دروغ مصلحتی می گوید هم آدم قابل اعتمادی نخواهد بود. در ادامه بیشتر به مسئله دروغ گویی خواهیم پرداخت. 

دروغ در رابطه
وقتی دو نفر با هم رابطه عاطفی برقرار می کنند پس از مدتی به هم اعتماد می کنند. این اعتماد تا زمانی که همدیگر را فریب ندهند باقی خواهد ماند. همه انسان ها از شنیدن دروغ متنفر هستند. دروغ گفتن مثل افتادن در یک چاه عمیق است و بیرون آمدن از آن بسیار بسیار سخت است. در واقع می توان اینطور گفت که گفت یک دروغ، دروغ های دیگر را به دنبال خود می آورد و همین امر موجب ایجاد بدگمانی و بیماری پارانویا میان زوجین می شود.

منبع:کانون مشاوران ایران-عواقب دروغ گفتن در رابطه| آیا همسرم به من دروغ می گوید؟
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

متأسفانه خیانت یکی از دردناک ‌ترین تجارب زندگی بشریت است و می‌توان گفت کمتر حسی به ‌اندازه آن دردناک است. در این قسمت قصد داریم با روش‌های بازسازی رابطه بعد از وقوع خیانت، آشنا شویم.

دکتر شرلی گلاس، متخصص ترمیم روابط زناشویی و درمان خیانت معتقد است: فهمیدن بی‌وفایی و دروغی که توسط همسر شما گفته ‌شده اعتماد میان شما را کاملاً از بین می‌برد.

او در ادامه می‌گوید: خیانت می‌تواند طی چند لحظه، امن‌ترین و لذت‌ بخش‌ ترین مکان دنیا را ناامن کند. معمولاً هر کسی که به همسرش وفادار نبوده در ابتدا سعی دارد همه‌چیز را انکار کند، اما ماه پشت ابر نمی‌ماند و این خیانت بالاخره افشا می‌شود. خود فرد نیز تحت فشار است و شما مضطرب، این شرایط به‌ خودی‌ خود برای از پا درآوردن زندگی عاشقانه و پر آرامش شما کافی است.

وقتی از اصل خیانت مطلع شدید پس‌ از فروکش کردن احساسات عصبانیتتان، سعی کنید از گفته‌های این مقاله و منابع علمی در این ‌باره استفاده کنید تا بهترین تصمیم را اتخاذ کنید.

موفقیت در بازسازی رابطه پس‌ از خیانت
در ادامه سیزده ویژگی افراد موفق در بازسازی رابطه پس‌ از خیانت را شرح می‌دهیم :

۱)همسران خیانتکاری که بعداً موفق به بازسازی رابطه پس‌ از رابطه می‌شوند، زودتر از هرچیزی حقیقت را به‌ صورت جزئی و کلی به همسر خود می‌گویند و منتظر نمی‌شوند چیزی برملا شود.

وقتی همسر شما به‌ صورت داوطلبانه به کرده خود اعتراف می‌کند، شانس بازسازی و بقای این زندگی را افزایش می‌دهد. وقتی همه این اتفاقات به رضایت همسر خیانت‌کار اتفاق می‌افتد همسر خیانت دیده هر چقدر هم از این رفتارها رنجیده باشد راحت‌تر می‌تواند اعتماد کند.

وقتی فرد خیانت‌کار تصمیم به گفتن حقیقت دارد اولین گام برای اعتمادسازی را طی می‌کند و در مقابل اگر خیانت توسط همسر فرد یا اطرافیان افشا شود اعتماد کردن بسیار سخت‌تر خواهد بود. وقتی فرد توسط یک  شخص از بی‌وفایی همسر خود مطلع می‌شود به‌ سختی می‌تواند دوباره اعتماد کند و فرد معتقد است اگر فلان شخص قضیه خیانت تو را به من نمی‌گفت تو هم نمی‌گفتی.

۲)وقتی فرد به پیشنهاد دیگران، خیانت به همسر را آغاز می‌کند فرد خیانت‌کار می‌تواند به‌ سرعت اعلام پشیمانی و شرمندگی کند و شخصا موضوع را به همسرش اعلام کند.

در بازسازی رابطه پس‌ از خیانت، نه ‌تنها نحوه اعتراف کردن، بلکه عکس‌ العمل‌های همسر عهدشکن نیز اهمیت دارد.

وقتی رفتار خیانت بار فرد توسط عوامل دیگری افشا شود، فرد به شدت احساس شرمندگی می‌کند و این شرمندگی می‌تواند فرد را در مسیر اعتمادسازی تا حدودی یاری کند افرادی که در این‌ باره موفق هستند سعی می‌کنند که حقیقت را با جزئیات برای همسر خود بگویند و در نتیجه همسر خیانت دیده نیازی برای کنکاش و سوال و جواب بیشتر نمی‌بیند. وقتی همسر خیانت دیده شرمندگی و اندوه را در چهره همسر خود می‌بیند، سعی می‌کند کمی به او اعتماد کند و تلاش می‌کند او را هم کمی آرام کند. وقتی همسر آسیب‌دیده از همسر خود دروغ‌های بزرگ و انکار بشنود سخت‌تر می‌تواند به همسر خود و ادامه زندگی اعتماد کند.

منبع:کانون مشاوران ایران-بازسازی رابطه بعد از خیانت | بازگشت به زندگی عادی
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

با احساس تنهایی در رابطه عاطفی چه کنیم؟ ( راه حل کاربردی)

حس تنهایی در رابطه عاطفی یک مسئله آزاردهنده می باشد که بسیاری از زوجین با آن رو به رو می شوند این احساس تنهایی در حالی که شما در کنار یکدیگر هستید می تواند به علت های مختلفی به وجود آمده و به مرور شکل گرفته باشد.

یکی از مهم ترین دلایلی که باعث احساس تنهایی می شود کمبود مهارت های ارتباطی می باشد.

کمبود مهارت های ارتباطی در برخی از موارد ریشه در وجود خود فرد دارد که باید این مسئله مورد بررسی و درمان قرار گیرد. در صورتی که شما درگیر این مشکل می باشد در ادامه این مقاله توضیحات جامعی در مورد این موضوع بیان شده است که مطالعه آن می تواند برای شما مفید باشد.

در انتهای متن می توانید در مورد موارد زیر پرسش و پاسخ و مشاوره رایگان انجام دهید:

تنهایی اجتماعی چیست
درمان تنهایی
رهایی از تنهایی
عوارض تنهایی شدید
تنهایی و افسردگی
روانشناسی تنهایی
علت احساس تنهایی
احساس تنهایی در رابطه عاطفی
احساس تنهایی در رابطه عاطفی زمانی به وجود می آید که شما و فرد مقابل تان در یک مکان و در کنار یکدیگر زندگی می کنید اما نمی توانید با یکدیگر ارتباط برقرار کنید و هر دو شما از این که نمی توانید ارتباط فیزیکی و روانی مناسبی را با یکدیگر ایجاد کنید احساس ناخوشایندی دارید.

نداشتن دوست صمیمی و خوب هم می تواند مزید بر علت باشد بالاخره باید در زندگی کسی باشد که آدم با او احساس راحتی و درد دل کند.

همه این دلایل باعث می شود تا شما و همسرتان روز به روز از یکدیگر دورتر شوید و صمیمیت عاطفی شما و شریک تان بیش از پیش کمرنگ تر شود و در میان شما سردی و فاصله بیشتری به وجود آید.

در این شرایط شما به تدریج احساس تنهایی در کنار یکدیگر خواهید داشت و باید در این شرایط بر احساس تنهایی تان غلبه کنید زیرا شما با فردی رابطه عاطفی دارد و تنهایی برای شما و طرف مقابل دشوار خواهد بود.

منبع:کانون مشاوران ایران-نگذارید احساس تنهایی در رابطه عاطفی شما را خفه کند
 

  • سارا پارسایی