روانشناسی برتر

مشاوره خانواده

روانشناسی برتر

مشاوره خانواده

مشاوره خانواده و روانشناسی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روش تربیت فرزند» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

راه های ارتباط موثر با والدین به صورت دسته بندی شده در زمینه تربیت کودک و نوجوان آورده شده است.

تربیت فرزند هرگز کار آسانی نیست، اما از طریق ارتباط کلامی والدین با فرزندان می توانید فرزند خود را طوری تربیت کنید که آینده فرزند خود را تضمین کنید. والدین فقط باید از کلمات یا زبانی استفاده کنند که با سن فرزندشان مناسب باشد و هرگز بر سر آن ها فریاد نزنید و کلمات مبتذل نگویید.

راه های ارتباط موثر با والدین
صبور بودن. این یک مورد مهمی است، صبور بودن یک نوع مزیت می باشد و از راه های ارتباط موثر با والدین می باشد.
گوش دادن. در حالیکه اکثر والدین بر این باورند که در حین صحبت کردن بچه هایشان به طور واقعی به حرفهایشان گوش می دهند، ولی شما به راحتی می توانید از طریق بیان کردن اظهارنظرهای کوتاه باعث شوید که فرزند شما اولویت های مدنظرتان را در نظر داشته باشد. …
شناخت.
همسانی.
همدلی یک وش برقراری صحیح ارتباط والدین با فرزندان
توانایی مربوط به بیان کردن دوست داشتن.
سختگیری نکردن.
انعطاف پذیری از راه های ارتباط موثر با والدین
به کودکتان یاد دهید که چگونه احساسات خودش را بروز دهد و آن را درک کند، وقتی فرزندتان احساسات خود را بیان می کند، بدون قضاوت به آنچه می گوید گوش داده و احساسات او را درک کنید.
اگر مطمئن نیستید که باید چه چیزی بگویید یا چگونه آن را بگویید، لازم نیست فوراً پاسخ دهید می توانید با مشاور مشورت کنید و سپس به او پاسخ دهید.
اهمیت ارتباط کلامی والدین با فرزندان چیست؟
ارتباط شامل انتقال اطلاعات از فردی به فرد دیگر است و می تواند شفاهی (غیرکلامی)، مثبت یا منفی، مؤثر یا بی اثر باشد. ارتباط موثر والدین با فرزندان بسیار ضروری است و والدین باید مشاوره رابطه والدین با فرزند را یاد بگیرند.

ارتباط کلامی والدین با فرزندان می تواند نه تنها برای کودک بلکه سایر اعضای خانواده نیز مفید می باشد و باعث نزدیکی اعضای خانواده به یکدیگر می شود. این امر منجر به ایجاد یک رابطه شادتر و سالم تر بین طرفین می شود و مشکلات روابط را به حداقل می رساند.

ارتباطات ناکارآمد یا مضر بین فرزندان و والدین میتواند باعث شود که کودکان باور کنند که آن ها بی‌اهمیت هستند یا درک نمی شوند. عزت نفس پایین آن ها به مرور پایین می آید و ممکن است تصمیم‌گیری را برای آن ها دشوار کند.

اکثر کودکانی که بدون ارتباط صحیح بزرگ شده اند والدین خود را غیرقابل اعتماد می دانند. آن ها ترجیح می دهند مشکلات را برای خود نگه دارند یا با دوستان به اصطلاح خود در میان بگذارند، زیرا می دانند که حمایت والدین خود را دریافت نمی کنند.

به همین دلیل برای والدین بسیار حیاتی است که ارتباطی سازنده و مؤثر با فرزندان خود برقرار کنند و اعتماد به نفس و حمایت کافی را به کودک خود ارائه دهند.

والدین خوب به چه معنایی می باشد؟
والدین مناسب مطلع می باشند که فرزندان خودشان را در چه زمانی آزاد بگذارند.

ما نیاز داریم که نحوه تفکر مستقل، حل کردن مشکلات و داشتن یک اعتماد عمیق به توانایی های خودشان را به فرزندانمان آموزش دهیم.

با توجه به زمان و کارایی موجود، کاری که والدین برای فرزندان خودشان انجام می دهند، عبارت از مواردی می باشد که خود فرزندان به راحتی می توانند برای خودشان انجام بدهند.

چهار سبک ارتباط والدین با فرزندان 
این سبک های سرپرستی در چهار گروه گسترده ای قرار می گیرند که به صورت کلی مورد پذیرش قرار گرفته است.

هر چند که محققان مختلف، عناوین مختلفی را برای این سبک ها در نظر گرفته اند، ولی معمولا این سبک ها به این صورت نامگذاری می شوند:

قدرت طلب،
مقتدر،
آسان گیر 
دخالت نکننده.
والدین قدرت طلب سخت گیر 
کنترل کننده هستند.
تعامل والدین با فرزندان
۸ روش برای تبدیل شدن به والدین بهتر و ارتباط والدین با فرزندان شامل:

اجتناب کردن از مقایسه و لقب گذاری. شما می توانید یک نوع والدینی باشید که زمان خودش را صرف آموزش دادن روش ها، عادت ها و رفتار های خوب به کودکانش می کند. …
حرف هایی که می گویید را انجام بدهید.
اجازه بدهید که فرزند شما اشتباهاتی انجام بدهد.
هیچ کاری انجام ندهید. …
مصرف غذای خودتان را به عنوان ابزاری برای راحتی یا تشویق کردن استفاده کنید.
نسبت به رفتار “بد” بی توجه باشید.
به قدرت خودتان اعتماد داشته باشید.
نسبت به پذیرفتن تغییرات آمادگی داشته باشید.

منبع:کانون مشاوران ایران-راه های ارتباط موثر با والدین | ۴۰ تکنیک معجزه آسا
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

تنفر از فرزند، علل، نشانه ها و دلایل تنفر از فرزند

آیا ممکن است والدین از فرزندشان متنفر شوند و تنفر از فرزند وجود دارد؟

تنفر از فرزند

والدین عشق و علاقه بسیاری به فرزندشان دارند اما بعضی از اوقات ممکن است به دلایل مختلف نسبت به فرزندشان احساس تنفر داشته باشند در این حالت احساس گناه به سراغ شان می آید و این مسئله، مشکل را دو چندان می کند.

رابطه والدین با فرزند دارای فراز و نشیب های بسیاری می باشد و این کاملا طبیعی است آن چه در این ارتباط اهمیت دارد این است که والدین هیجانات خود را به خوبی بشناسند تا بتوانند با چالش هایی که در مورد فرزندشان به وجود می آید، برخورد مناسبی داشته باشند و بهترین تصمیم را بگیرند.

در این شرایط می توانید از مشاور کودک کمک بگیرید، مشاور به شما کمک می کند تا دلایلی که باعث تنفر شما از فرزندتان می شود را به خوبی بشناسید و هم چنین با شیوه تربیت مناسب آشنا شوید تا بتوانید راحت تر با مشکلات مقابله کنید.

دلایل تنفر از فرزند
تنفر والدین از فرزند به دلایل مختلفی به وجود می آید برخی اوقات والدین با مشکلات درونی و مسائل حل نشده مواجه هستند.

همین مسئله ارتباط آن ها را با فرزند خود و دیگران سخت می کند و مشکلاتی را در میان آن ها به وجود می آورد که به طور معمول باعث ایجاد تفاوت می شود. روانشناسان کودک برخی از مسائل و علل زیر بنایی تنفر را موراد زیر اعلام نموده اند.

خشم از پدر و مادر
خشم از پدر و مادر یا صداقت با والدین | چه راهکاری را انتتخاب کنیم
تعارض درونی والدین
گاهی اوقات تعارضات درونی حل نشده ای در فرد وجود دارد که والدین به آن ها توجهی نمی کنند و برای حل آن اقداماتی را انجام نمی دهند همین مسئله منجر به واکنش هایی مثل بیزاری از فرزند می شود.

مسائل حل نشده باعث می شود تا در فرد احساسات منفی به وجود آید و در مورد فردی که ارتباط نزدیکی با او دارد و به او وابسته است حس تنفر پیدا کند.

تعارضات، کشمکش و ناکامی در ارتباط با کودک
ارتباط والدین با کودک با چالش های بسیاری همراه می باشد برخی از کودکان خلق حساسی دارند و ممکن است رفتارهای نامناسب از خودشان نشان دهند که برای والدین ناراحت کننده باشند، رفتار کودکان ممکن است به دلیل بیماری هایی مانند بیش فعالی و یا اوتیسم باشد.

تعارضات، کشمکش و ناکامی در ارتباط با کودک

در این شرایط والدین روش های تربیتی سخت گیرانه ای را برای آن ها در نظر می گیرند و به طور متقابل با لجبازی و مقاومت کودک رو به رو می شوند.

در کل این نوع رفتار میان والدین و فرزندان یک نوع مشکل ارتباطی می باشد که باعث افزایش حس منفی بین والدین و فرزند می شود و حس تنفر در میان آن ها ایجاد می شود.

در برخی اوقات مشکلات رفتاری فرزندان یا ناسازگاری های آن ها با والدین، ناراحتی ها و آشفتگی هایی را برای والدین به وجود می آورد و والدین صبر و تحمل خود را از دست می دهند و نمی توانند در برخورد با این رفتارهای نامناسب خودشان را کنترل کنند و از بهبود رفتار فرزندشان ناتوان هستند.

در نتیجه در هنگام کنترل فرزندشان خشم و هیجان شدیدی از خود نشان می دهند، که در بسیاری از مواقع با شکست رو به رو می شوند.

این احساس شکست و ناکامی در برابر رفتار فرزندان، خشم و عصبانیت والدین را بیشتر می کند و خشم پنهان شده ای در آن ها به وجود می آید، خشم پنهان شده با احساس ناکامی تبدیل به حس تنفر در میان والدین و فرزند می شود.

پذیرفتن بیش از حد مسئولیت
برخی از والدین تمایل دارند تا کارهایی انجام دهند که کودک بی نقص به نظر برسند و در مورد تحول فرزندشان بسیار نگران هستند به همین دلیل بسیاری از مسئولیت های کودکشان را خودشان به دوش می کشند و آن ها را انجام می دهند.

در این شرایط فشار روانی بسیاری بر روی آن ها وجود دارد که ممکن است حس منفی نسبت به کودک شان در آن ها ایجاد شود  و به نوعی احساس بیزاری در آن ها به وجود آید.

در صورتی که والدین آگاهی لازم را در این خصوص داشته باشند می توانند از به وجود آمدن این چرخه معیوب جلوگیری کنند و کودکان مسئولیت پذیری را تحویل جامعه بدهند.

تجربه آسیب های پیشین
در برخی از موارد والدین به دلیل آسیب هایی که قبلا تجربه کرده اند، احساس شان نسبت به فرزندشان تغییر می کند و ممکن است رفتار نامناسب و حس تنفر نسبت به او داشته باشند، برخی از این مشکلات عبارت اند از:

تجربیات بد رفتاری یا آزار پیش از ازدواج
سوء رفتار در طول زندگی
مشکلات خانوادگی یا مشکلات عاطفی در طول کودکی
استرس ها و ضربه های دوران بارداری
زایمان سخت و مشکل برای سلامتی مادر
مشکلات و اختلالات روانی
گاهی اوقات والدین دچار اختلالات روانی می شوند که این اختلالات بر روی کودک تاثیر می گذارد.

به طور مثال والدین به دلیل افسردگی و یا افسردگی بعد از زایمان ممکن است دچار حس تنفر از فرزندشان شوند و این اختلال بر روی روابط والدین و فرزند اثر منفی می گذارد و مشکلاتی مانند اختلالات دو قطبی که با نوسانات شدید خلق و رفتار همراه است ایجاد می شود،

هم چنین برخی از والدین دچار اختلالات شخصیت مانند شخصیت های مرزی می شود  که بر روی روابط آن ها تاثیر می گذارد و منجر به شکل گیری ارتباط منفی با کودک می شود.

کودکی سخت و مشکل دار
برخی از والدین در کودکی تجربیات تلخ و آسیب زایی داشته اند و در مواردی با سوء رفتار شدید، کودک آزاری یا محرومیت های عاطفی شدید رو به رو شده اند و همین مسئله بر روی احساسات آن تاثیر گذاشته و منجر به مشکلات و احساسات منفی در فرد می شود.

برخی از والدین در کودکی مورد خشونت و تنفر والدین قرار گرفته اند و احساس طرد شدگی به آن ها دست داده و همین مسئله به طور ناخودآگاه باعث می شود تا این احساس را به کودک شان منتقل کنند.

منبع:مرکز مشاوره و روانشناسی مشاورانه-تنفر از فرزند | علل | نشانه ها و دلایل تنفر از فرزند
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

خصوصیات فرزند اول، بچه اول که باشی ( ۷ ویژگی مهم)

خصوصیات فرزند اول باید مورد توجه ویژه قرار بگیرد زیرا با آمدن اولین فرزند همه اعضای خانواده وارد جریان متفاوتی می شوند و به طور طبیعی رفتار والدین تک فرزندی با آن هایی که چند فرزند دارند متفاوت می باشد، والدین همان ابتدا متوجه می شوند که فرزندان نسبت به یکدیگر، رفتارها و خصوصیات مختلفی از خودشان نشان می دهند.

در واقع زمانی که فرزند دوم به دنیا می آید، فرزند اول جایگاه خود را به عنوان فرمانروای مطلق خانواده از دست می دهد و آن را با دیگری سهیم می شود در این شرایط خانواده باید شرایطی را ایجاد کند تا تنش و مشکلات در فضای خانواده کاهش یابد و روابط پایدار و صمیمانه ای در میان فرزندان به وجود آید. در ادامه این مقاله به بررسی خصوصیات فرزند اول می پردازیم تا اطلاعات شما در این خصوص افزایش یابد.

خصوصیات فرزند اول: نقش در خانواده
تولد فرزند اول، تجربه ای جدید برای والدین می باشد و آن ها ممکن است در تربیت فرزند اول بر اساس قوانین پیش بروند و بسیار سخت گیر باشند و یا به خاطر ذوق و شوقی که برای تولد فرزندشان دارند بسیار سهل گیر باشند و اصول تربیتی را به خوبی ایفا نکنند در نتیجه در تربیت فرزندشان با مشکلاتی رو به رو خواهند شد.

پس از این که فرزند دوم به دنیا می آید والدین به خاطر تجربه ای از تربیت فرزند اولشان داشته اند روش تربیتی خود را تغییر می دهند و به صورت دیگری به تربیت فرزند دوم می پردازند، در این حالت فرزند اول مجبور است بی تجربگی و نا پختگی والدین را در تربیت کردن تحمل کند.

مفاهیمی در روانشناسی کودک مطرح می شود که به شما کمک می کند تا از اشتباهات رایج تربیتی بپرهیزید و از بهترین روش های تربیتی برای تربیت فرزندان استفاده نمایید.

تعادل در تربیت فرزندان اول
فرزندان اول در کانون توجه والدین قرار دارند و معمولا تمام خواسته های آن ها توسط والدین برآورده می شود و در فرزند احساس ارزشمندی زیادی به وجود می آید، در صورتی که این روند شکل افراطی و بی رویه ای داشته باشد، فرزندان اول تبدیل به انسان های قدرت طلب، خودخواه و کم تحمل می شوند و آن ها تحمل هیچ گونه بی توجهی ندارند.

پس از این که فرزند دوم به دنیا می آید از توجه والدین به آن ها کم می شود و در این صورت فرزند اول، فرزند دوم را مسبب این بی توجهی می داند و در این حالت حسادت فرزند اول شروع می شود که یکی از خصوصیات به وجود آمدن آن ها در هنگام تولد فرزند دوم می باشد، تمام فرزندان اول تغییر جایگاه شان را در خانواده احساس می کنند اما فرزندان نازپرورده تر با صدمات بیشتری رو به رو هستند و این که کودک چطور با این وضع و شرایط کنار بیاید به رفتار والدین و سبک های فرزند پروری آن ها بستگی دارد.

در صورتی که والدین تمام توجه و محبت خود را نثار فرزند دوم کنند و یا رفتارهای اشتباه دیگری از خودشان نشان دهند فرزند اول به احساس طرد شدگی دچار خواهد شد و بعد ها آن را به خواهر و برادر کوچک خود منتقل می کنند اما در صورتی که والدین رفتار صحیحی با کودک شان داشته باشند بچه ها به دوستانی خوب تبدیل می شوند و فرزند اول در برابر خواهر و برادر کوچک خود احساس مسئولیت و رهبری می کند.

منبع:مرکز مشاوره و روانشناسی مشاورانه-خصوصیات فرزند اول، بچه اول که باشی ( ۷ ویژگی مهم)

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

شیوه های فرزند پروری هر والد معمولا از تجربیات اجتماعی، نحوه تربیت خود والد در دوره کودکی وتکرار تجربیات ومشاهدات و الگوبرداری از محیط اطراف ناشی می شود.

بر اساس نحوه تربیت کودکان می توان چهار الگوی تربیتی را تشخیص داد.

1- الگوی تربیتی مبتنی بر عدم محبت و قاطعیت.

2- الگوی تربیتی مبتنی بر محبت و عدم قاطعیت.

3- الگوی تربیتی مبتنی بر عدم محبت و عدم قاطعیت.

4- الگوی تربیتی مبتنی بر محبت و قاطعیت.

تحقیقات و بررسی ها حاکی از آن است که در شکل گیری خصوصیات تربیتی کودکان، الگوی تربیتی حاکم بر خانواده سهم به سزایی دارد. محققین عقیده دارند که اکثر کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری در الگوی اول و سوم یعنی خانواده های سرکوب گر و طرد کننده بزرگ می شوند.

فرایند این حانواده ها بدین صورت است که والدین و بچه ها برای کنترل یکدیگر از رفتار های منفی استفاده می کنند و در واقع والدین توانایی لازم برای هدایت فرزندان شان را ندارند. در چنین خانواده ای، والدین هیچ پروایی از فرمان دادن، فریاد زدن، سرزنش کردن و تنبیه نمودن بچه ها ندارند. بچه ها هم به همین ترتیب عمل می کنند تا بتوانند والدین شان را کنترل کنند. معمولا هر دو طرف تسلیم یکدیگر می شوند و این باعث تقویت رفتار در هر دو طرف می گردد.

1- الگوی تربیتی عدم محبت و قاطعیت
اکثر علائم عصبی که روزانه در افراد مشاهده می کنیم، از طریق این الگو به وجود می آید، نگرانی، تنش، اضطراب، افسردگی و در نهایت خودکشی، خصوصیات عاطفی، هیجانی ای هستند که به واسطه این الگوی تربیتی ایجاد می شوند.

کودکانی که بر اساس این الگو تربیت می شوند، معمولا به ترس های غیر منطقی مثل ترس از تنها خوابیدن، تاریکی، صدمه، عدم موفقیت،ترس از حیوانات بی آزار و… مبتلا می شوند واین ترس ها با سرزنش وتحقیر هر چه بیشتر والدین، شدیدتر می گردد. والدینی که مطابق با الگوی شماره یک با فرزندان خود رفتار می کنند، مقررات شدید و سختی را وضع می کنند که موجب می شود در نهایت بین آن ها و فرزندان شان روابط حاکم و پیشخدمتی برقرار گردد. با ادامه این روند جهان در نزد کودک به دو بخش حقارت و برتری تقسیم می شود که در بخش حقارت، کودک و در بخش برتری والدین اش قرار می گیرند.

منبع:کانون مشاوران ایران-شیوه های فرزند پروری
 

  • سارا پارسایی