روانشناسی برتر

مشاوره خانواده

روانشناسی برتر

مشاوره خانواده

مشاوره خانواده و روانشناسی

۱۸۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کودک» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بهترین سبک فرزند پروری چیست؟ چه چیزی شما را تبدیل به والدین خوب می کند؟ پدر و مادر خوب تلاش می کنند براساس بهترین علایق کودک خود تصمیم گیری کنند.

البته هیچ کس کامل نیست. همانطور که هیچ پدر و مادری هم کامل نیست، بنابراین بهتر است هنگام به کرسی نشاندن انتظارات خود به خاطر داشته باشید که هیچ کودکی هم کامل نیست. اما منظور این نیست که ما نباید در جهت رسیدن به هدف تلاشی بکنیم. ابتدا استانداردهای بالایی برای خود تعیین کنید بعد کودک را در اولویت دوم قرار دهید. ما برای آن ها نمونه یک الگوی خوب هستیم.

در ادامه ده نکته در مورد یادگیری سبک فرزند پروری مؤثر مطرح می شود. اکثر آن ها نه آنی و نه شدنی هستند. بعلاوه احتمالاً هیچ کودکی نتواند همزمان به همه آن ها با هم عمل کند. اما اگر بتوانید بر روی آنها کار کنید؛ حتی انجام برخی از آنها در هر زمانی، باز هم خواهید توانست در مسیر درستی حرکت کنید.

بهترین سبک فرزند پروری چیست
چهار سبک اصلی فرزند پروری (مسالمت آمیز، مقتدرانه، غفلت آمیز و مستبدانه) که امروزه در روانشناسی کودک مورد استفاده قرار میگیرند، بر اساس کار دایانا بامریند، روانشناس رشد، و محققین دانشگاه استنفورد، النور مککوبی و جان مارتین است. در ادامه این روش ها به طور خلاصه توضیح داده شده است برای آگاهی از تمام سبک فرزند پروری می توانید از مقاله ۱۱ سبک های فرزندپروری کمک بگیرید.

۱. سبک فرزند پروری مقتدرانه

در سبک فرزند پروری مقتدرانه که دموکراتیک می باشد خانواده‌ها دموکراسی را انجام می‌دهند، جایی که کودکان در امور خود نظر می دهند. این والدین ارتباط نزدیک و خوبی با فرزندان خود برقرار می کنند. این نوع سبک فرزند پروری از نظر بسیاری از روانشناسان بهترین سبک فرزند پروری می باشد زیرا کودک به صورت مستقل رشد می کند.

۲. سبک فرزند پروری مسالمت آمیز

در این سبک فرزند پروری قوانین بسیار محدود هستند و کودک بسیار آزاد می باشد تا به فعالیتی که دوست دارد بپردازد در این روش کودکان ممکن است مسئولیت پذیری کمی نشان دهند.

۳. سبک فرزند پروری غفلت آمیز یا بدون دخالت

در این روش والدین دخالتی در رفتاهای کودک انجام نمی دهند و حتی اگر زمین خورد نیز به او کمک نمی کنند. این روش ممکن است آسیب های دائمی را برای کودک به همراه داشته باشد.

پیشنهاد مشاور: ۷ رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند| هنر فرزند پروری

۴. سبک فرزند پروری مستبدانه

کنترل زیاد، سخت گیر یو کنترل زیاد کودک در این روش حرف اول را می زند. این روش باعث می شود که کودک احساس کند استقلال بسیار کمی داشته و نمی تواند برای خود تصمیم بگیرد.

۱۰ نکته برای روش فرزند پروری صحیح
۱. مدل سازی
عمل کنید. فقط آنچه شما می خواهید را از فرزند خود نخواهید انجام دهد. عملاً به آن ها نشان دهید. انسان تا حدی به دلیل  یادگیری از طریق تقلید از گونه های خاص محسوب می شود. ما برای الگو گیری از حرکات دیگران برنامه ریزی شده ایم تا از این طریق آن ها را درک کنیم و خود را با آن ها یکی کنیم.

کودکان به ویژه هرکاری که والدین آن ها انجام می دهند را خیلی خوب تماشا می کنند، همان کسی باشید که دوست دارید کودک شما باشد، به او احترام بگذارید، به آن ها رفتار و نگرش های مثبتی نشان دهید، نسبت به هیجان های کودک همدلی نشان دهید؛ کودک شما آنگونه که مقتضی است تبعیت می کند.

۲. محبت
محبت خود را نشان دهید. وقتی عشق ورزیدن بیش از حد نباشد آنها لوس نمی شوند. تنها چیزی که می توانید به نام محبت انجام دهید چیزهای مانند ولخرجی در پول، آسان گیری، انتظارات پایین و حمایت بیش از حد است. وقتی این چیزها به جای عشق واقعی داده می شوند آن موقع فرزند شما لوس می شود.

عشق ورزی به فرزند خود می تواند به اندازه در آغوش گرفتن، بودن در کنار آن  ها و به طور جدی گوش دادن به مسائل او ساده باشد. نشان دادن این کارهای عاشقانه می تواند راه انداز هورمون های ایجاد کننده حس خوب مانند اکسی توکسین، اپیوئیدها، و پرولاکتین باشد. این ناقل های عصبی شیمیایی می توانند به ما احساس آرامش عمیق، صمیمیت و اقناع عاطفی ببخشد و با وجود این خصوصیات  کودک شما انعطاف پذیر خواهد شد و نیازی به درخواست رابطه نزدیکتر با شما ندارد.

۳. روش فرزند پروری مثبت
نوزادان با حدود ۱۰۰ بیلیون سلول های (نورون ها) عصبی مغزی و اتصالات نسبتاً کمی متولد می شوند. افکار ما محصول این اتصالات هستند، آن ها محرک اعمال ما بوده و شخصیت ما را شکل می دهد و اصولا همان کسی که هستیم را تعیین می کنند. آن ها از طریق تجارب موجود در سراسر  زندگی ما خلق، تقویت و حک می شوند.

به کودک خود تجارب مثبتی بدهید. آن ها به توانایی تجربه تجارب مثبت خود دست خواهند یافت.

هم چنین به کودک خود تجارب منفی بدهید. در غیر اینصورت، آن ها به آن نوع رشد لازمه بالندگی خود نخواهند رسید.

به پارک بروید. با فرزند خود بخندید. خشم های هیجانی را تحمل کرده و با یکدیگر با یک نگرش مثبت مسئله را حل کنید.

نه فقط ارائه این تجارب مثبت موجب اتصالات خوب در مغز کودک شما می شود بلکه آن ها موجب شکل گیری خاطراتی از شما می شوند که کودک شما آن ها را در زندگی به یدک می کشد. وقتی بحث انضباط به میان می آید به سختی می توان مثبت بود. اما تمرین انضباط مثبت و اجتناب از قیاس های تنبیهی امکانپذیر است.

والد خوب بودن به معنای آن است که شما باید به کودک خود اخلاق خوب و بد را یاد بدهید. تعیین محدودیت ها و سازگاری رمز انضباط خوب است. هنگام اجرای این قوانین مهربان و قاطع باشید. بر روی دلایل پشتوانه رفتار کودک  تمرکز کنید. همچنین آن را تبدیل به فرصتی برای یادگیری در آینده او کنید نه فرصتی برای تنبیه گذشته.

۴. مأمن امن
اجازه دهید کودک شما بداند که شما همواره برای پاسخگویی به سیگنال های دریافتی او و حساسیت به نیازهایش آنجا حضور دارید. کودک خود را به عنوان یک فرد حمایت کنید و بپذیرید. پناهگاهی امن و گرم برای اکتشاف او باشید. کودکانی که با والدین دارای مسئولیت پذیری مداوم پرورش می یابند تمایل به داشتن رشد عاطفی، رشد اجتماعی و پیامدهای مملو از سلامت روانی بهتری دارند.

۵. ارتباط و یکپارچگی
اکثر ما قبلاً از اهمیت ارتباط آگاهیم. با کودک خود صحبت کنید و به دقت به او گوش بدهید. شما با تداوم خط ارتباطی باز رابطه بهتری با کودک خود دارید و کودک شما هنگام بروز مشکل به شما مراجعه می کند. اما دلایل دیگری برای ارتباط وجود دارد؛ شما با این کار به کودک کمک می کنید تا اجزای مختلف مغزش را یکپارچه کند.

وقتی اعضای مختلف یدن یکپارچه می شود می توانند مانند یک کل هارمونیک عمل کنند که به معنای رفتار همکاری بیشتر و همدلانه تر است.

برای بهبود سبک فرزند پروری از کودک خود بخواهید هر چیزی که برایش اتفاق افتاده را توصیف کند و حس خود را بگوید. شما نباید به او راه حل بدهید. فقط به صحبت های او گوش دهید و بپرسید، سؤالات واضح به آنها در حس کردن تجارب و کامل کردن خاطرات کمک خواهد کرد.

منبع:کانون مشاوران ایران-۱۰ نکته برای فرزندپروری بهتر | بهترین سبک فرزند پروری چیست
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

دکتر بازی در کودکان و نحوه بازی با کودک، آیا دکتربازی در کودک بد است؟، نحوه برخورد با دکتر بازی کودکان همه در این مقاله آورده شده است.

نیازی به گفتن نیست که والدین هنگام وقوع چنین موقعیت هایی بسیار می ترسند. آن ها که با رفتارهای جنسی کودکان آشنا نیستند، به این نتیجه می رسند که چیزی بسیار شرم آور در مورد کاری که این بچه ها انجام می دهند وجود دارد. نتیجه گیری سریع و واکنش افراطی با فریاد زدن و تنبیه برای والدین آسان است. اما کاوش جنسی بخشی طبیعی از کودک بودن است و والدین باید بین تمایلات جنسی کودکی و بزرگسالان تمایز قائل شوند.

وقتی در این لحظات نسبت به فرزندانمان واکنش نشان می دهیم، باید محدودیت هایی را تعیین کنیم، اما در عین حال به فرزندانمان نیز بفهمانیم که کنجکاوی در مورد رابطه جنسی طبیعی است. بنابراین، باید گفتار و کردار خود را با دقت انتخاب کنیم تا از شرمساری فرزندان خود و ایجاد هرگونه تداعی منفی خودداری کنیم.

 نحوه برخورد با دکتر بازی کودکان
نحوه برخورد با این بازی ها چگونه است و چه زمانی باید نگران بود؟

بازی های وانمودی در کودکان پیش دبستان بسیار رایج هستند.

یکی از رایج ترین این بازی ها نوعی است که معمولا با نام دکتر بازی در کودکان شناخته می شود که در واقع نوعی تجربه و آزمایش کردن در کودکان است.

البته استفاده از این اسم ها نمی تواند اهمیت اتفاق افتادن برخی مسائل را کم کند، مثل نشان دادن اندام های خصوصی به یکدیگر.

چرا بچه ها «دکتر بازی می کنند»؟
“دکتر بازی در کودکان” معمولا زمانی اتفاق می افتد که کودک بین ۳ تا ۶ سال سن دارد. دلیل اینکه بچه ها این کار را می کنند کنجکاوی است. این کنجکاوی زمانی اتفاق می افتد که او متوجه تفاوت ظاهری بین زن و مرد می شود، مثلاً پدرش می تواند موهای کوتاه داشته باشد، ریش داشته باشد و مادرش می تواند موهای بلند داشته باشد یا دامن بپوشد.

در آن زمان بچه ها کنجکاو می شوند و فکر می کنند که آیا راه دیگری برای تشخیص زن و مرد وجود دارد یا خیر. هنگام بازی با دوستان، کاملاً عادی است که آن ها سعی کنند ببینند که آیا دوستشان متفاوت است یا خیر.

برخورد با برهنه شدن کودک
اولین برخورد با برهنه شدن کودک ممکن است شما را شگفت زده کند، و بعد از آن ترس در مورد مسائل جنسی و نگرانی های فرهنگی پیرامون کارهای یواشکی به وجود می آید.

اکثر والدین به این ترس اکتفا نمی کنند، بلکه جلوتر می روند.

وارد بازی کودک شده و واکنش شدیدی نسبت به این بازی کودک نشان می دهند.

روش کنترل دکتر بازی در کودکان
روش های زیادی برای کنترل این رفتار وجود دارند، اما خوشبختانه بهترین روشی که توصیه می شود بسیار ساده است و به یاد سپردن آن آسان:

راه خود را کج کنید و دور شوید.
یادتان باشد که این کار فقط به دلیل کنجکاوی است.
اما اکثر والدین با دیدن این صحنه ها از جای خود می پرند مخصوصا زمانی که بحث اندام های خصوصی در میان باشند.
به طور کلی، عاقلانه‌ترین کار این است که قانونی وضع کنیم که هنگامی که با دوستش بازی می کند در اتاق باید باز نگه داشت. کودکان به راحتی تحت تأثیر تکانه های خود قرار می گیرند و با این نظارت بیش تر تصمیم های عاقلانه می گیرند.
به عکس العمل خود توجه کنید و دقت داشته باشید که استانداردهای خود را پیرامون این اندام ها زیاد نکنید، طوری رفتار کنید که انگار مثل اندام های دیگر هستند.

این بی توجهی و کاری نکردن حتی هنگامی که پای جنس مخالف نیز در بازی به میان باشد مهم است.

نکته مهم تر اینست که کودکان اندام های جنسی خود و حتی جنس مخالف را به عنوان ارگان های تولید مثل و مرکز لذت نمی بینند.

اگر کودک تصاویر یا فیلم پورنوگرافی را ندیده باشد دکتر بازی در کودکان تنها برای ارضای کنجکاوی است نه بیشتر.


دکتر بازی در کودکان
مقایسه و لمس برای یادگیری بیشتر
مقایسه کردن یکی از روش های یادگیریست و این همان کاری است که کودکان انجام می دهند، مخصوصا مقایسه با اندام جنس مخالف که تفاوت ها مشهود هستند.

کودکان جذب تفاوت ها می شوند و این راهی است که از طریق آن شناخت خود را از جهان گسترش می دهند.

در همین راستا، لمس کردن نیز جزئی از شناخت و یادگیری است.

لمس کردن، در واقع همان چیزی هست که سطح اضطراب والدین را بالا می برد، اما نگران نباشید!

منبع:کانون مشاوران ایران-دکتر بازی در کودکان
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

گریه نوزادان می تواند آرامش روانی تان را به هم بزند و منجر به واکنشی تند و انفجاری شود بنابراین باید راه های مقابله و دلایل آن را بدانید.

 گریه نوزادان به عنوان اولین واکنشی که از طریق آن به برقراری ارتباط می پردازند شناخته می شود در حقیقت زبان اولیه ی آن ها گریه ست.

درست در زمانی که کودک زبان باز نکرده و قادر به برقراری ارتباط نیست، می تواند از طریق گریه هایی با اقسام مختلف، شما را متوجه نیاز خود کند.

جالب است بدانید که شنیدن صدای نوزاد و یا کودک، تقریبا در تمامی افراد احساس نیرومندی از برانگیختگی و ناراحتی ایجاد می کند که نوعی پاسخ فطری است.

این پاسخ به صورت ذاتی در نوع انسان برنامه ریزی شده تا بقای نوزادان را تضمین کند.

علت بی قراری و گریه شدید نوزاد
علت بی قراری و گریه شدید نوزاد معمولا بخاطر نیازهای جسمی و گرسنگی است. اما بچه ها ممکن است

در پاسخ به تغییر دما در هنگامی که لخت هستند، شنیدن صدای ناگهانی و یا محرک های دردناک نیز گریه کنند.

نوزادان و بچه های بزرگتر معمولا با شنیدن صدای گریه نوزاد دیگری نیز شروع به گریه می کنند.

این پاسخ در حقیقت نشان دهنده ی توانایی فطری واکنش نشان دادن به رنج دیگران در انسان است.

۱. عادت نداشتن به چرخه خواب
خوابیدن در ساعات مشخصی از شب برای نوزاد یه کار غیرمعمول است و برای این که به این چرخه عادت کند نیاز به زمان دارد، نوزد در جریان تلاش برای عادت به چرخه خواب، با گریه به این امر غیرمعمول واکنش نشان می دهد. خوابیدن برای کودک کار مشکلی نیست، اما احتمالا خوابیدن در یک ساعت مشخص از شبانه روز برای کودک دشوار است و  این موضوع او را به گریه می اندازد.

برای این که نوزاد، خواب راحتی داشته باشد، نیاز است که تمام اندام ها و سیستم بدن با سیستم خواب در هماهنگی باشند و تا زمانی که این هماهنگی ایجاد نشود، نوزاد آرامش نداشته و گریه می کند، اما به تدریج بدن نوزاد شروع به سازگاری با چرخه خواب و هماهنگ شدن می کنند و معمولا این اتفاق پس از گذشت سه ماه می افتد.

. وجود ناراحتی جسمی در نوزاد

تنها راه ارتباطی نوزاد با والدین از طریق گریه کردن است، پس هر زمان که نیاز به انتقال چیزی باشد، گریه می کنند. اکثر زمان ها کودک به دلیل وجود چیزی آزاردهنده شروع به گریه و فریاد می کند. این شرایط ممکن است پیش از خواب نیز رخ دهد،

به عنوان مثال گرما یا سرما آزار دهنده در هنگام خواب، می تواند باعث گریه نوزاد شود، عواملی دیگری مثل گرسنگی یا وجود هر نوع بیماری نیز می تواند، او را بیدار نگه دارد و حتی گاهی نیاز به بازی قبل از خوابیدن دارد، همه این دلایل می توانند منجر  به گریه نوزاد قبل از خواب می شوند.

 ۳. تلاش برای برقرار کردن رابطه با شما
یکی از دلایلی که باعث می شود کودک قبل از خوابیدن گریه کند، می تواند نیاز به توجه و تمایل کودک به برقراری رابطه با شما باشد. از آن جا که کودک متوجه می شود که دز زمان خاصی که همه می خوابند، مادر خود را نمی بیند، شروع به گریه کردن می کند.

در طول روز نوزاد با والدین خود در ارتباط ست، هم چنین تحرکات و سر و صداهای زیادی در اطرافش وجود دارد، پس سکوت شب و هنگام خواب می تواند برای او، امری خسته کننده باشد ،به همین دلیل با ساکت شدن محیط نوزاد شروع به گریه کردن می کند.

گریه های غیر طبیعی را بشناسید!
گریه ی نوزاد مانند الگوهای خواب او می تواند نشانه ای از ناراحتی دستگاه عصبی مرکزی باشد.

گریه نوزادان که صدمه ی مغزی دیده اند و یا دچار آسیب های پیش ازتولد و تولد شده اند، اغلب تیز و گوش خراش است و از نظر مدت نیز کوتاه تر از گریه های بچه ی سالم است.

بچه هایی که مشکل قولنج (دردهای حاد شکمی) یا گریه ی مداوم دارند نیز گریه هایی با صدای ریز و نخراشیده دارند.

فوت و فن آرام کردن گریه نوزادان
ممکن است شما همیشه گریه های کودک و یا نوزادتان را درست تفسیر نکنید اما با افزایش تجربه، بهتر عمل خواهید کرد.

در صورتی که با رفع نیازهای جسمی، تغذیه، عوض کردن پوشک و چک کردن معده درد و بیماری جسمی، نوزادتان باز هم دست از گریه بر نمی دارد، خوشبختانه روش های دیگری نیز وجود دارد که می تواند به آرام کردن او کمک کند.

منبع:کانون مشاوران ایران-دلایل اصلی گریه نوزادان| ۹ روش خانگی برای آرام کردن نوزادان
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

کودکی با اعتماد به نفس بالا می تواند با ارزش ترین سرمایه ای باشد که والدین برای کودک شان ایجاد می کنند.

اگر به دنبال آن هستید که فرزندی موفق و جرآت مند پرورش دهید، آگاهی از روش های ایجاد اعتماد به نفس به شما کمک می کند تا بتوانید راحت تر به هدف تان برسید.

با ادامه ی مطلب همراه باشید تا شما را با مهم ترین دانستنی های رشد اعتماد به نفس در کودکان بیشتر آشنا کنیم.

کودکی با اعتماد به نفس بالا
در اولین قدم باید بدانید که مسئولیت کودکی با اعتماد به نفس بالا با خود اوست و در این مسیر شما می توانید تسهیل گر باشید.

می توان گفت بنای اعتماد به نفس شبیه به ساختمانی است که برای ساخت آن همکاری مجموعه ای از افراد ضروری است و شما تنها یکی از آن مجموعه هستید.

برای رشد اعتماد به نفس از دستورالعمل های زیر استفاده کنید:
۱. به فرزندتان مسئولیت بدهید.
هیچ چیز به اندازه مسئولیت دادن به کودکان باعث کودکی با اعتماد به نفس بالا نمی شود، پس سعی کنید به فرزند خود مسئولیت های متناسب با سن اش را منتقل کنید.

در چنین شرایطی خواهید دید که خواهید دید که هرگاه او مسئولیت اش را انجام می دهد چه رضایت خاطری پیدا می کند و احساس می کند که در خانواده اش فرد واقعا مهمی است.

به عنوان مثال می توانید از کودک ۳ یا ۴ ساله خود بخواهید جعبه دستمال کاغذی را روی میز ناهارخوری بگذارد و یا از کودک ۷ ساله بخواهید تا لباس ها را پس از خشک شدن تا کند و در قفسه های مربوط به خود قرار دهد.

۲. احساس مستقل بودن و توانستن را تقویت کنید.
اگر از آن دسته والدینی هستید که در کوچک ترین موقعیت ها نیز برای فرزندتان تصمیم می گیرید و به او اجازه ی روبه رو شدن با هیچ چالشی را نمی دهید، کودکی ضعیف و فاقد اعتماد به خویشتن خواهید داشت.

به جای این شیوه ی برخورد، سعی کنید این احساس درونی را در او به وجود آورید که خودش باید مشکلاتش را حل کند.

به عنوان مثال از او بپرسید ” برای حل این مساله نظرت چیست و یا چه فکری داری؟ ” این کار باعث می شود تا کودکی با اعتماد به نفس بالا داشته باشید که می تواند برای خودش تصمیم بگیرد.

۳. تلاش کودک را تقویت کنید.
عده ای از والدین با هدف داشتن کودکی با اعتماد به نفس بالا، ارزش تشویق کار را  بین می برند. نیازی نیست هر کار کوچک و بزرگی را دایما تشویق کنید.

به جای تشویق کردن دائمی کودک بابت کارهای ریز و درشتش بهتر است «تلاش» او را تشویق کنید.

جملاتی نظیر تو بهترینی، تو همیشه موفق می شی و… باعث می شود که کودک ارزش خود را در گرو درست و کامل انجام دادن کارها بداند و حتی دچار اعتماد به نفس کاذب شده یا اضطراب و استرس کامل بودن تا ابد رهایش نکند چون گمان می کند اگر این کار را به بهترین نحو ممکن انجام ندهد دیگر ارزشی نزد شما نخواهد داشت.

به جای این جملات می توانید بگویید:

«تو همیشه تلاشت رو می کنی»،
«اینکه اینقدر تلاش می کنی خیلی برای من ارزشمنده»
با این جمله ها ارزش تلاش کردن را به او می فهمانید نه صرفا برنده شدن و جلو افتادن از بقیه را.

۴. به فرزندتان عشق بی قید و شرط دهید.
ممکن است سوال کنید معنی این عبارت چیست؟

حتی ممکن است بدلیل اینکه خودتان چنین موقعیتی را تجربه نکرده اید و اجرای ان را سخت و یا ناممکن بدانید.

در حقیقت، عشق بی قید و شرط مهم ترین کاری است که شما به عنوان والدین می توانند در حق کودکان خود انجام دهید.

بسیاری از والدین با این سوال مواجه اند که ما چه می توانیم بکنیم تا کودکی با اعتماد به نفس بالا داشته باشیم، آن ها را قادر به همدلی با دیگران کنیم و کاری کنیم تا جایی که می توانند موفقیت در زندگی را تجربه کند؟

شاید مهم ترین پیامی که یک والد می تواند به کودکش انتقال دهد، این باور است که صرفا حضور او موجب شادی و لذت است .بودن کودک یک هدیه گرانبهاست که نیاز به هیچ شرط دیگری ندارد.

پذیرش بی قید و شرط به این معناست که فرزندشما مجبور نیست چیزی را ثابت کند، کار ویژه ای انجام دهد و یا فردی خاص باشد. بلکه تنها همان گونه که هست برای پدر و مادر ارزشمند است.

۵. تشویق صحیح را فراموش نکنید.
هر کودکی نیاز به شکلی از حمایت از جانب عزیزانش دارد که این پیغام را می دهد ” ما به تو ایمان داریم. ما تلاش هایت را می بینیم .ادامه بده”

در حقیقت تشویق یعنی تشخیص دادن پیشرفت و نه فقط پاداش دادن به نتیجه.

پس اگر کودک تان با مسئله ی درسی دست و پنجه نرم می کند، به جای اینکه بگویید

“نه این طوری نیست، بذار برات حلش کنم”،

بگویید ” خیلی داری تلاش می کنی ، تقریبا به جواب رسیدی”

لازم است به این نکته توجه کنید که تشویق و تحسین متفاوت هستند.

به زبان ساده می توان گفت، تحسین پاداش به انجام کار است ، در حالی که تشویق پاداش به فرد است (“تو تونستی ” به جای “من به تو افتخار می کنم”)

منبع:کانون مشاوران ایران-کودکی با اعتماد به نفس بالا | ۲۰ روش معجزه آسا
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

کودکان می توانند بیش از حد بی نظم بوده و محیط شلوغی را برای خودشان درست کنند. ممکن است نسبت به این موضوع آگاه باشید که کودکان کمی هستند که دوست دارند منظم باشند , واقعا ذات تمیز و مرتبی داشته باشند، ولی بیشتر کودکانی که ما با آنها آشنا هستیم، کودکانی هستند که کمتر منظم هستند.

شما به عنوان یک مادر، ممکن است با مشکلاتی مواجه شده باشید در رابطه با اسباب بازی هایی که به طور نا منظم در اتاق پخش می شوند، وسایل مربوط به شهر بازی که در کف اتاق پخش می شوند، موارد و لوازم عادی که در سرتاسر خانه پخش شده است و سایر موارد شلوغ کاری که از طریق بچه ها ایجاد می شود، و نسبت به آنها اعتراض داشته باشید.

موارد محدودی وجود دارد که می تواند به مدیریت این مشکلاتی که والدین با آنها مواجه هستند، کمک کند. برخی از این روش ها را که بهترین می باشند ، را در ادامه لیست شده اند. سعی کنید آنها را امتحان کنید و ببینید که چقدر برای شما مناسب می باشند.

جمع و جور کن! این یک کلمه ای است که در سال های گذشته زیاد مورد استفاده قرار گرفته است، ولی داشتن یک خانه آرام و منظم، یک نکته بسیار مهمی می باشد. به طور اصولی، در حوزه و ناحیه مربوط به کودک ، که کودک در آنجا فعالیت دارد، پیشنهاد می کنیم که همه چیز (بله، همه چیز) مرتب باشد و اسباب بازی های شکسته ، وسایل غیر ضروری، دور انداخته شود و تعداد موارد موجود کاهش یابد ( برای مثال اگر ۵۰ تا اسباب بازی مربوط به حیوانات باشد، آنها را به ۱۰ اسباب بازی حیوانات کاهش دهید). بلی، این روش مدت زمان زیادی طول خواهد کشید و ولی به صورت کلی خوب است و زمان کمی را در روز به آن اختصاص دهید ( برای مثال ۱۵ دقیقه در هر روز یا مواردی شبیه آن، و اگر فرصت مناسبی داشتید ، می توانید چند ساعتی را صرف این کار کنید).
جای هر چیزی! هر چیزی باید یک جای خاصی داشته باشد و در جایگاه مختص به خودش قرار بگیرد. شما مجبور نیستید که سبدها یا سطل های اسباب بازی گران قیمتی را بخرید ( اگر چه داشتن سبدهای مناسب اسباب بازی ها جمع و جورتر نشان می دهد). مطمئن شوید که در هر سبد یک نوع خاصی از وسایل یا اسباب بازی ها را انبار کرده اید، و هر سبد را برچسب بزنید.


” نظارت مادر”. کودک یک عادت بد دارد و سایل را جایی قرار می دهد که نمی توان به صورت سریع خانه را تمیز کرد. گاهی مجبور هستید که همه جاهایی که وسایل جمع شده است را نگاه کنید و همه چیز را در جایگاه مناسب خودشان قرار دهید، تا مطمئن شوید که همه وسایل در جایگاهی قرار گرفته اند که به راحتی می توان آنها را پیدا کرد.
این کار را به صورت یک بازی و سرگرمی انجام دهید. حتی در صورتی که شما این احساس را نداشته باشید که برای هر کاری که باید بچه هایتان انجام دهند، از آنها قدر دانی کنید، ایجاد کردن یک بازی یا سیستم قدردانی، که شامل تمیز کردن و فرآیند نگه داری می باشد، می تواند مفید باشد. برای مثال، اگر برخی وسایل بر روی کف زمین قرار داشته باشد، به بچه های خود بگویید که ۲۰ تا از وسایل را بردارید و آنها را در جایگاه مناسب خوشان قرار دهید، و در عوض آن به اندازه یک چهارم وسایل یا بخشی از آن، به آنها شکلات دهید یا ده دقیقه به آنها زمان دهید که بازی الکترونیکی انجام دهید، یا هر کار دیگری که فکر می کنید برای بچه های شما منطقی باشد.

منبع:کانون مشاوران ایران-پنج روش برای مدیریت وسایل و اسباب بازیهای کودک شما
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

همیشه تولد فرزند دوم و حسادت فرزند اول به دوم، برای والدین دلهره ای ایجاد می کند که چگونه فرزند اول را با این شرایط یا به نوعی چالش مواجه کنند و چه رفتارهایی را انجام دهند. در این مقاله به بررسی این موضوع پرداخته و چند روش رفتاری برای والدین نیز ذکر شده اند:

با باردار شدن مادر و انتظار برای فرزند دوم، مادر باید به طور ساده و قابل فهم در مورد تولد نوزاد، با کودک، گفت و گو کند اما آن چه مهم است، این که دربار ه ی آن نباید زیاده روی کند و این اطلاع را نیز نباید زود به کودک بدهد زیرا تصور کودک نسبت به زمان، با تصور بزرگسالان متفاوت است. یک ماه ممکن است از نظر کودک، بسیار طولانی باشد؛ بنابراین، اگر مادر ۶ ماه پیش از تولد نوزاد، با کودک خود درباره ی نوزاد جدید صحبت کند، برای کودک، صبرکردن در این مدت، خسته کننده است. اگر کودک به علت بزرگ شدن شکم مادر و تغییرهایی که در مادر به وجود آمده، از او سؤال کرد، باید در مورد نوزاد و تولد او، با کودک حرف زد.

اگر کودک در مورد حاملگی مادر و تولد نوزاد و داشتن خواهر یا برادری سؤالی نکرد، بهترین موقعِ گفتن و توضیح دادن برای کودک، همان چندماه آخر دوران حاملگی ست. مادر باید در مورد نوزاد جدید، به زبانی ساده و قابل فهم و دور از اصطلاح های پزشکی با کودک صحبت کند. به او نگویید که با تولد نوزاد جدید، زندگی شادی خواهیم داشت و نوزاد سبب شادی، تفریح و سرگرمی همه ی ما خواهد بود زیرا چنین نخواهد بود! بلکه به او بگویید: «نوزاد بسیار کوچکی خواهیم داشت که نمی تواند راه برود، گریه زیاد م یکند، باید به او شیر بدهیم و از او مراقبت کنیم تا بزرگ شود.

اگر کودک به حد کافی بزرگ است، زمانی که برای خرید وسایل و لوازم نوزاد به بازار می روید، کودک را با خود ببرید و او را در هنگام خرید، شرکت دهید. او از شرکت کردن، احساس خوشحالی خواهد کرد اما زمانوخرید شما با کودک، باید بسیار کوتاه باشد تا خسته نشود. هنگام خرید لوازم، برای کودک نیز چیزی بخرید تا احساس نکند که با تولد نوزاد جدید، کنار گذاشته شده است.

از طرفی دیگر، کودک نباید احساس کند آن چه در گذشته متعلق به او بوده مانند تختخواب، صندلی، اسباب بازی و… از او گرفته و به نوزاد جدید داده می شود؛ اگر قرار است گهواره یا تخت کودک برای استفاده ی نوزاد اختصاص یابد، پدر و مادر ابتدا باید برای کودک، تخت جدیدی تهیه نمایند و سپس تخت او را مورد استفاده ی نوزاد جدید قراردهند.

زمانی که مادر برای زایمان و تولد نوزاد به بیمارستان می رود:
چون زمان ماندن مادر در بیمارستان، اغلب کوتاه است، بنابراین نگه داری کودک در خانه  پرستاری او باید به وسیله ی پدر یا افرادی که با کودک نزدیکی داشته اند، انجام گیرد. اگر مادر، مدت زمان کوتاهی در بیمارستان خواهد ماند، بردن کودک به بیمارستان، ضرورتی ندارد و دیدن و آشناشدن کودک با نوزاد تازه متولدشده، بهتر است که پس از بازگشت مادر به خانه و در خانه صور ت گیرد. پس از آوردن نوزاد به خانه، کودک بزر گتر را به اتاقی دیگر یا به خانه ی پدر و مادربزرگ نفرستید، زیرا کودک احساس خواهد کرد که متولدشدن نوزاد، تغییری در پرستاری اش به وجود آورده و او را از محیط قبلی خود و دامان مهر و محبت مادر، دور کرده است.

آوردن نوزاد به خانه و پیدایش حس حسادت در کودک بزر گتر:
زمانی که نوزاد به خانه آورده م یشود، چون مورد توجه همه قرارمی گیرد و دوستان و اقوام، هریک او را در آغوش می گیرند و حتی برایش هدیه می آورند، بنابراین، کودک احساس می کند که ای کاش من هم نوزاد بودم و عکس العمل او ممکن است ب هصورت رفتار کودک شیرخوار باشد؛ او ممکن است در شلوار خود ادرار کند یا در حالی که درگذشته خوب حرف می زده، مانند کودکانی که تازه یاد گرفت هاند کلم هها را ادا کنند، حرف بزند.

برخی از کودکان هنگامی که مادر، نوزاد خود را شیر می دهد، از روی حسادت، به شیرخوردن از شیشه شیر تمایل پیدا می کنند و با گریه کردن، از مادر می خواهند که شیر را از شیشه شیر به آنان بدهد، درصورتی که خوردن شیر از شیشه را در گذشته ترک کرده بودند. مادر نباید احساس کند که کودک با خوردن شیر از شیشه ی شیرخوری، مشکلی به وجود خواهد آورد و نباید با ای نکار، مخالفت کند و چیزهای دیگری مانند شکلات و شیرینی به او بدهد که راضی اش نماید. تمایل کودک به خوردن شیر از بطری شیرخوری، چند هفت های بیش تر ادامه نخواهد یافت.

گاهی اوقات ممکن است از روی ناراحتی و حس حسادت، اسباب بازی یا شیء را به طرف نوزاد پرت کند که مادر به طور معمول، در چنین حالتی نسبت به عمل کودک، پرخاش کرده و او را سرزنش می کند و سرزنش کردن و عصبانیت مادر، حس حسادت کودک را عمیق تر و شدید تر خواهد کرد. مادر نه تنها باید نوزاد را از مخاطره ها حفظ کند، بلکه باید کودک بزر گتر خود را نیز دریابد. مادر باید به کودک بگوید: «ما همگی دوستت داریم اما چون این خیلی کوچک است، باید مراقبش باشیم. تو هم باید کمک کنی تا با همدیگر بزرگش کنیم. »

شدت حسادت کودکان نسبت به نوزاد شیرخوار به طور معمول در سنین کم تر از ۵ سالگی، به بیش ترین حد خود می رسد، زیرا کودک در این سن هنوز وابسته به پدر و مادر است و به خارج از خانه وابستگی ندارد اما زمانی که کودک به سن ۶سالگی یا پس از آن رسید، خود را به تدریج از پدر و مادر دور م یکند و علاقه و دوستانی در خارج از محیط خانه به دست خواهد آورد.

رفتار پدر و مادر با کودک بزر گتر باید چگونه باشد؟
زمانی که نوزاد تازه متولد شده به خانه آورده م یشود، مادر نباید هیچ گونه تغییری در رفتار خود نسبت به کودک بزرگ تر ب هوجود آورد؛ گرچه مادر به علت زایمان، ضعیف، خسته و حتی بی حوصله شده اما تا حد امکان باید سعی کند با کمک پدر، زندگی روزمره و روابط و رفتار قبلی خود را با کودک حفظ نماید. زمانی که کودک ببیند تمام توجه و علاق هی مادر به نوزاد جلب می شود و نوزاد مدام در آغوش مادر است و او بلاتکلیف و سرگردان است، حس حسادت در او به وجود خواهد آمد. اگر برای پدر امکان دارد، می تواند کودک را با خود به محل کارش ببرد تا در خلال روز با پدر مشغول باشد.

منبع:کانون مشاوران ایران-آماده کردن کودک برای تولد فرزند دوم
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

قبل از فکر کردن در مورد اختلالات هیجانی کودک، بهتر است از خود بپرسید: کودک من اضطراب دارد یا عادیست؟ آیا هیچ گاه به شدت احساس نگرانی یا ناراحتی شدید هیجانی نکرده ام؟ به احتمال زیاد پاسخ مثبت است!

همه ما این قبیل هیجان ها را تجربه کرده ایم و این تجربه ها به تنهایی دلیل کافی برای دادن این حکم نیست که نابهنجاری یا نقص در شخصیت و منش وجود دارد. کودکان نیز ترس و اضطراب-همان چالش های هیجانی طبیعی- دارند و این ترس و اضطراب تنها زمانی که شدید، مزمن،ممتد و مزاحم باشد علامتی از اختلال روانشناختی است.

طی پنجاه سال گذشته، یافته های پژوهشی همگی نشان میدهند که ترس و اضطراب در کودکی امری معمول و شایع است (جرسیلد و هولمز، ۱۹۳۵، لاپاس ومونک، ۱۹۵۸، مک فارلن، آلن و هانزیک، ۱۹۵۴، اولندایک و کینگ، ۱۹۹۱، به نقل از کندال، ۱۳۸۹). تحقیقات قدیمی تر مثل تحقیق جرسیلد و هولمز (۱۹۳۵) شیوع ترس و اضطراب را به خوبی اثبات کرد. در ان زمان پژوهش ها نشان دادند که ممکن است کودکان و نوجوانان ۹ تا ۱۳، نوعی ترس شدید با نگرانی جدی تجربه کنند. به نظر می رسد پیچیدگی های ترس کودکان با رسیدن به ۸ سالگی که همراه تحول شناختی کودک و افزایش توانایی او برای استدلال و توسعه پیام های منفی ممکن و نتایج در اینده می باشد افزایش می یابد. هم چنین منابع اولیه ترس و اضطراب با مراحل تحولی در زندگی تغییر می یابد. باید توجه داشت همراه با تحول میزان ترس های گزارش شده کودکان کاسته می شود و کانون ترس تغییر می یابد.

همراه با جریان رشد نوع ترس ها نیز تغییر می کند، یعنی در سنین متفاوت ترس های متفاوتی مطرح می شود. مثلا کودکان ۸ ماهه تا ۲ساله از جداشدن از مراقبان خود می ترسند، اما این ترس بین ۱ تا ۲ سالگی کاهش می یابد. بین ۲ تا ۴ سالگی از شدت دلبستگی کاسته می شود وترس های دیگری مانند ترس از حیوانات وتاریکی ظاهر می شود. بین ۴ تا ۶ سالگی، قدرت تصور و تصویرسازی کودک رشد می کند و تصویرهایی از ارواح، هیولاهای نیمه انسان-نیمه حیوان و صداهای غیرقابل توضیح در شب را می سازد. بعد از۶ سالگی کودک احتمالا بیشتر از آسیب، مرگ یا بلایای طبیعی می ترسد. هم نوجوانان سفیدپوست و هم نوجوانان آمریکایی آفریقایی تبار ترس هایی مشابه درباره صدمه دیدن خود یا دیگران ابراز می کنند، کودک با نزدیک شدن به دوران نوجوانی،ممکن است از پذیرفته نشدن در گروه بزرگسالان بترسد.

جدول: ترس ها و اضطراب های مرتبط با سطوح سنی مختلف در کودکان

سن    کانون ترس یا اضطراب
۰-۶ ماهگی    عدم حمایت، صدای بلند، محرک های حسی شدید
۶-۹ ماهگی    غریبه ها، محرک های ناگهانی یا غیر قابل انتظار (مثل صداها)
۱ سالگی    جدایی از فردی که از کودک مراقب می کند، آسیب دیدن، توالت رفتن و غریبه ها
۳ سالگی    حیوانات، ماسک ها، تنها ماندن، جدایی از والدین
۴ سالگی    تاریکی، حیوانات و سر و صدا
۵ سالگی    حیوانات، افراد بد، تاریکی و جدایی از والدین
۶ سالگی    غول ها، جادوگرها و دیگر افراد غیر عادی، صدمات جسمی، رعد و برق و تندر، جدایی از والدین (برای مثال هنگام رفتن به مدرسه)
۷-۸ سالگی    غول ها، جادوگرها و دیگر افراد غیر عادی، (مثلا انهایی که در کتاب ها و فیلم ها هستند) وقایع غیر عادی موجود در رسانه ها و فیلم ها، (مانند جنگ و بمب گذاری و انفجارها)، تنها ماندن، صدمات و اسیب ها.
منبع: آلن دیک، ۱۹۸۳

محیط اجتماعی در پهنه زندگی چالش های متفاوتی را پیش روی ما می گذارد که مستلزم رشد مهارت ها، باورها یا احساسات جدید است. طی دوران کودکی ترس ها و اضطراب ها این قبیل چالش ها را به وجود می آورند. کودکان با فراگیری روش های مقابله با موقعیت های اضطراب زا و ترس آور این دوران، نحوه کنار آمدن با ترس ها و اضطراب های زندگی آتی را می آموزند. برای مثال اذعان به ترس، رویارویی و سپس مقابله با آن، و در نهایت نترسیدن در واقع توالی رشد کودک است تا در آینده برای مقابله با ترس و اضطراب آماده باشد.

بر اساس متون و ادبیات تحولی، بسیار معقول است که کودکان و نوجوانان نسبت به تجربه ترس ها و اضطراب های مختلف در مراحل مختلف تحول خود اسیب پذیرتر باشند. با وجود این، چه چیزی واکنش و ترس و اضطراب بهنجار را از اضطراب هراس بالینی جدا می سازد؟ متخصصان بالینی دستورالعمل هایی را برای متمایز کردن واکنش ترس طبیعی از شرایط اضطرابی که از نظر شدت، فراوانی، محتوا، دفعات و نشانه های اضطرابی با همتایان بهنجار خود متفاوت هستند تهیه کرده اند (کندال، ۲۰۰۰).

شدت واکنش ترس بیش از انست که برای مقابله با موقعیت لازم است. برای مثال ممکن است کودکی را که هنگام معاینه شدن توسط پزشک، لگد می زند، تکان می خورد و گریه می کند، به عنوان کودک هراسان مشخص کنیم.
واکنش ترس با فراوانی زیادی رخ می دهد، و از راه اطلاع دادن و اطمینان دادن به فرد کاهش نمی یابد. بسیاری از والدین شکایت دارند که ترس کودکان با هیچ نوع اطمینان خاطر دادنی به انها کاهش نمی یابد.
محتوای این واکنش های ترس بر محرک ها یا موقعیت های بی خطر متمرکز است، به عبارت دیگر موقعیت هایی هستند که به هیچ وجه خطری را ایجاد نمی کنند. چنین محرک هایی شامل ترس از مدرسه رفتن، صداهایی مانند بمب یا بالا رفتن از اسانسور است.
به نظر می رسد که واکنش ترس خود به خود بوده و ورای کنترل عمدی کودک است.
واکنش ترس به فرار یا اجتناب از موقعیت منجر می شود. برای مثال کودکی که هنگام بارش باران های شدید از تنها ماندن در خانه اجتناب کند، به عنوان کودکی که از رعد و برق و تندر هراس دارد مد نظر قرار می گیرد.

منبع:کانون مشاوران ایران-کودک من اضطراب دارد یا عادیست؟
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

من نامادری هستم چه باید کنم؟ چگونه ناپدری مهربان باشیم؟ ارتباط، صبر، ایجاد استانداردهای توافق شده توسط بزرگسالان درگیر و تثبیت نقش عضو جدید در خانواده ای که قبلاً زندگی نامه قبلی دارد، کلیدی است تا داستان «سیندرلا» تکرار نشود.
پذیرش ناپدری و نامادری جدید

من نامادری هستم چه باید کنم؟ چگونه ناپدری مهربان باشیم؟ ارتباط، صبر، ایجاد استانداردهای توافق شده توسط بزرگسالان درگیر و تثبیت نقش عضو جدید در خانواده ای که قبلاً زندگی نامه قبلی دارد، کلیدی است تا داستان «سیندرلا» تکرار نشود.
شریک جدید والدین باید در روند انطباق با شرایط جدید خانواده با فرزندان صبور باشد.

پذیرش ناپدری و نامادری جدید
داستان های کلاسیک، مانند سفید برفی یا سیندرلا ، به شهرت نامادری ها و ناپدری ها آسیب رسانده است. حتی مطالعاتی در این زمینه وجود دارد، مانند برونو بتلهایم، روانشناس و شاگرد زیگموند فروید، که رساله روانشناسی افسانه ها را نوشت . او در کار خود به این نتیجه می‌رسد که نامادری و ناپدری (اما بالاتر از همه، اولی‌ها) بار منفی برای کودک دارند، زیرا به دلیل پیوندی که وجود دارد، دلبستگی مادر و فرزند عمیق‌تر از پدران است. از همان ابتدا ایجاد شده است.

پویایی کلی که معمولاً در این نوع خانواده‌های بازسازی‌شده اتفاق می‌افتد این است که پیوند بین کودک و والدینی که دیگر با او زندگی نمی‌کنند شکسته می‌شود و پویایی ایجاد می‌شود که در آن نامادری یا ناپدری می‌خواهد مورد محبت قرار گیرد تا تعهد را تضمین کند. پیلار مونوز روانشناس کودک و نوجوان توضیح می دهد که با شریک زندگی که باعث طرد در خردسال می شود .

شماره مشاوره روانشناسی
هر خانواده ای که یک بزرگسال جدید در آن ادغام شده است (شریک جدید پدر یا مادر کودک) متفاوت است و روند سازگاری خود را با شرایط جدید دنبال می کند، اما عواملی وجود دارد که این بازسازی خانواده را تسهیل یا پیچیده می کند. مونوز به آن‌ها اشاره می‌کند: « شخصیت کودک تأثیر می‌گذارد، زیرا در آن‌ها ممتنع‌تر است. و همچنین سنین پیچیده تری مانند نوجوانی وجود دارد. از دیگر مسائلی که همزیستی روان‌تر را تسهیل می‌کند، مهارت‌های اجتماعی کودک است، مانند مهارت‌های ارتباطی و همدلی او و همچنین این واقعیت که در خانواده جدید فرزندان دیگری در سنین مشابه وجود دارند.

از نظر متخصص، بزرگسالان نقش اساسی در تشکیل هسته جدید خانواده دارند: « هر چه توافق بین والدین بیولوژیکی بهتر باشد، کودک بهتر با والدین ناتنی سازگار می شود. نوع پیوند بین کودک و مادر بیولوژیکی او نیز تأثیرگذار است. اگر این یک دلبستگی سالم باشد، آسان‌تر، اما دشوارتر است، زیرا نامادری را به‌عنوان یک شخصیت مکمل می‌بینند، اما نه جایگزین».

ناپدری یا نامادری شدن خانواده ای که قبلاً سابقه و زندگی نامه قبلی خود را دارد آسان نیست، اما می توان به یک ادغام خوب دست یافت. وقتی والدین بیولوژیک نمی خواهند شرکای جدید پدر یا مادر فرزندانشان را نابود کنند یا به آنها حمله کنند، همه چیز آسان تر است. مونوز ادامه می‌دهد که این رویکرد راحت است که هر بخش یک عملکرد ارزشمند و دقیق را برای تربیت کودکان انجام دهد.

منبع:فارسیدو-چگونه پذیرش ناپدری و نامادری جدید را برای کودکان آسانتر کنیم؟
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

راه هایی که برای متقاعد کردن کودکان وجود دارد

متقاعد کردن کودک به انجام کارهایی که نمی خواهند انجام دهند می تواند چالش برانگیز باشد، هم چنین توقف کارهایی که نمی خواهید آنها انجام دهند نیز سخت تر می باشد. در این مقاله یازده روش تربیت کودک برای باانگیزه کردن کودکان برای کارهایی که می خواهید انجام دهند آورده شده اند، بیایید با هم این روش ها را مرور کنیم.

1.اهدافی را تعیین کنید

از آنها بخواهید که لیستی از اهداف کوتاه مدت و یک هدف بلند مدت را تهیه کنند. اطمینان حاصل کنید که اهداف قابل دستیابی هستند اما برای دستیابی به آن نیاز به تلاش دارند.

2.موفقیت ها را جشن بگیرید

هنگامی که فرزند شما اهداف خود را انجام می دهد ، به آنها بگویید که به آنها افتخار می کنید. این چیزها را با هم جشن بگیرید. در بعضی موارد ، به فرزندتان بخاطر سخت کوشی آنها پاداش دهید.

3.گاهی رقابت ایجاد کنید.

رقابت سالم را تشویق کنید. فرزندتان را تشویق کنید که دونده دیگری را در یک مسابقه دو پشت سر بگذارد یا سعی کند نمرات معقول تری نسبت به بقیه داشته باشد. در مورد مثبت بودن و قدرت داشتن  فرزند خود رقابت ایجاد کنید و هرگز در مورد  نقاط منفی و ضعف  رقیب صحبت نکنید.

4.برای متقاعد کردن کودک آنها را تشویق کنید

به فرزندانتان نشان دهید که به آنها باور دارید. به آنها بگویید که چقدر عالی هستند. هرگونه شک و تردید نسبت به خود را در آنها از بین ببرید.

برای آن ها داستان کودکانه بخوانید.

 

5.علاقه نشان دهید.

علاقه مند شوید درباره علاقه های فرزندتان بیاموزید. در مورد آنها با فرزندتان صحبت کنید و گوش دهید. این به فرزندان شما نشان می دهد که شما به آنها اهمیت می دهید و آزادانه می توانند در مورد منافع خود با شما صحبت کنند

6.شور و شوق را در او کشف کنید.

فرزندان خود را تشویق کنید تا آنچه را که علاقه مند هستند کشف کنند. این مسئله ممکن است نیازمند تلاش باشد تا به نتیجه ای برسید. از آنها در سفر خود به سمت شور و شوق حمایت کنید و از آنها بخواهید که ادامه دهند تا اینکه موضوعات را دریابند.

7.خوش بین بودن یک گام موثر در متقاعد کردن کودک

چشم انداز مثبت و خوش بینانه را نسبت به فرزندان خود حفظ کنید. اگر آنها ترس یا شک را در چشمان شما ببینند ، احتمالاً اعتماد به نفس خود را از دست خواهند داد. داشتن یک رویکرد مثبت می تواند که دیدگاه کلی آنها نسبت به یک وضعیت را روشن تر سازد.

8.فشار همسالان

گاهی اوقات، فشار کمی از سوی همسالان چیز بدی نیست. این می تواند بچه های شما را وادار به انجام بهتر کار در مدرسه یا ورزش کند زیرا آنها می خواهند در کنار دوستان خود باشند. با این حال، مراقب باشید که فشارهای همسالان خیلی زیاد نشود.

9.برای  متقاعد کردن کودک برنامه ریزی کنید

برای رسیدن به اهداف، شما به یک برنامه نیاز دارید. به فرزندان خود کمک کنید تا یک استراتژی برای رسیدن به اهداف خود ایجاد کنند. برای دستیابی به آنها یک برنامه گام به گام تهیه کنید.

درمان و دلایل لجبازی کردن کودک را بیاموزید.

 

10.آنها را هیجان زده کنید.

فرزندان خود را در مورد اهداف و آرزوهایشان هیجان زده کنید. نشان دهید که شما نیز برای آنها هیجان دارید. انرژی مثبت و آدرنالین باعث خواهد شد تا آنها به  کار سخت خود ادامه دهند و از تلاشهای خود راضی باشند.

11.از مشاور کمک بگیرید

برای آشنایایی با برترین روانشناسان کودک و نوجوان می توانید با شماره 02122354282 و 02122247100 تماس حاصل کرده و برای مطالعه در مورد تربیت کودک به تفکیک سن به سایت روانشناسی کودک خلاق مراجعه فرمایید.

 

راه هایی که برای متقاعد کردن کودکان وجود دارد

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

موانع خلق یک سبک دلبستگی ایمن ممکن است ابتدا هنگام نوزادی ظاهر شوند. ممکن است به شدت کودکتان را دوست داشته باشید اما آمادگی برآورده کردن نیازهای نوزاد با سیستم عصبی نارس را نداشته باشید و حسابی پرمشغله باشید. از آنجائیکه نوزادان نمی توانند خودشان را آرام کنند، از این رو آنها بر کارهای شما در قبال خود بیشتر متکی هستند. اما، اگر قادر نیستید استرس خود را مهار کنید فوراً آرامش خود را حفظ کنید و بر رویارویی با محرک های تنش زای زندگی روزانه متمرکز شوید در غیر این صورت نخواهید توانست که آرامش خود و کودکتان را برقرار کنید.

حتی یک کودک بزرگتر به شمای والد به عنوان یک منبع امن، متصل و سرانجام دلبسته ایمن می نگرد. اما اگر شما مکرراً افسرده، مضطرب، عصبانی، غمگین، و گرفتار باشید یا به هر طریق دیگری نتوانید کودک خود را آرام کنید، در این صورت رشد جسمانی، هیجانی یا عقلانی کودک آسیب خواهد دید.

حوزه جدیدی از سلامت روانی نوزادان با تأکید بر تحقیقات مغزی و نقش رشد والدین یک درک واضح تری از عواملی فراهم می کند که ممکن است به داشتن یک سبک دلبستگی ایمن آسیب برسانند. اگر هر یک از سرپرست های اصلی یا کودک دارای مشکلات سلامتی است ارتباط غیرکلامی بین این دو ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد که در حقیقت می تواند در پیوند دلبستگی ایمن اثرگذار باشد.

بهزیستی کودکان چگونه بر پیوند دلبستگی ایمن تأثیر گذار است؟

باید گفت که مغز از طریق تجربه شکل می گیرد و این به ویژه در کودکان تازه متولد شده که دارای سیستم عصبی تا حد زیادی نابالغ هستند صدق می کند.

وقتی که کودک مشکلاتی را برای مثال در رحم مادر یا در فرآیندهای موجود در طی زایمان تجربه می کند ممکن است سیستم عصبی اش در معرض خطر باشد.
فرزندخواندگان یا کودکانی که زمانی را در بخش های مراقبت ویژه نوازادی به دور از مادر می گذرانند ممکن است تجارب اولیه زندگی که موجب احساس استرس، پریشانی و نامنی می شود را داشته باشند.
نوزادانی که هرگز گریه شان متوقف نمی شود و همواره چشمانی به هم فشرده، مشت هایی گره کرده و بدنی انعطاف ناپذیر دارند نشان از عدم وجود یک مراقب متناسب و تسکین دهنده می دهند.
خوشبختانه، همانطور که مغز نوزاد بسیار نابالغ است و با تجربه تحت تأثیر قرار می گیرد یک کودک ممکن است بر هر یک از این مشکلات تولد غلبه کند. این مسئله ممکن است چند ماه طول بکشد اما اگر سرپرست اصلی کودک موجب آرامش، تمرکز، درک و سماجت در برقرای نیازهای کودک است کودک نیز سرانجام به اندازه کافی آماده وقوع یک فرآیند دلبستگی ایمن خواهد شد.

چگونه بهزیستی کودکان بزرگتر بر پیوند دلبستگی ایمن اثرگذار است؟

تجارب کودک و محیط می توانند بر توانایی شکل گیری پیوند دلبستگی ایمن اثرگذار باشند. گاهی اوقات رویدادها و مقتضیات تأثیرگذار بر پیوند دلبستگی کودک غیرقابل اجتناب هستند اما یک کودک برای چیستی و چرایی آنچه رخ داده است، بسیار ناپخته است. برای نبودن یک فرد ایمن و متناسب این طور حس می شود که انگار کسی به او اهمیت نمی دهد و آنها به دیگران اعتمادی ندارند و دنیا برایشان جای ناامنی می باشد.

کودک با نشان دادن رفتارهای افراطی و متشنج در محیط سعی می کند جلب توجه کند.
گاهی اوقات نیازهای کودک برآورده می شوند و گاهی خیر. یک کودک نمی داند که چه انتظاری دارد.
کودکی که در یبمارستان بستری شده و یا از والدینش جدا شده است.
یک کودک از مراقبی به مراقب دیگر منتقل شده است (که می تواند ناشی از فرزندخواندگی، مراقبی غیر از والدین یا از دست دادن والدین باشد).


یک کودک مورد بد رفتاری یا سوءاستفاده قرار می گیرد.
چگونه بهزیستی مراقب یا سرپرست می تواند بر پیوند دلبستگی ایمن اثر بگذارد؟

احساساتی که شما به عنوان یک مراقب اصلی تجربه می کنید می تواند فرآیند رشدی ای را که در مغز کودک شما در حال انجام است شکل دهد. اگر شما دارای استرس، افسردگی یا شوک زدگی هستید یا به هر دلیل در دسترس نیستید، ممکن است آگاهی یا حساسیتی در فراهم کردن یک بارهیجانی مثبت در کودک در قبال نیازهای او برای دلبستگی ایمن نداشته باشید.

گاهی اوقات حتی یک مراقب سالم، کنترل گر و مسئولیت پذیر ممکن است در درک و آغاز کردن یک پیوند دلبستگی ایمن در کودکشان مشکل داشته باشند. اگر هنگام کودکی شما پیوند دلبستگی ایمن را با مراقب اصلی تان تجربه نکردید ممکن است از آنچه دلبستگی ایمن گفته می شود آگاهی نداشته باشد. اما بزرگسالان نیز می توانند برای بهتر شدن تغییر کنند. همزمان شما می توانید خودتان را با ورزش و یک رژیم غذایی سالم تقویت کنید و همچنین مدیریت استرس های مختل کننده و رویارویی با هیجان هایی که در توانایی تان برای خلق یک پیوند دلبستگی ایمن  تداخل دارد را یاد بگیرید.

منبع:کانون مشاوران ایران-موانع ایجاد پیوند دلبستگی ایمن
 

  • سارا پارسایی