روانشناسی برتر

مشاوره خانواده

روانشناسی برتر

مشاوره خانواده

مشاوره خانواده و روانشناسی

۱۸۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کودک» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

نکاتی برای والدین فرزندان بیش فعال و اختلال کم که سبب بهبود زندگی آن ها می شود.

آیا فرزند شما اختلال کم توجهی و بیش فعالی دارد؟ در این مقاله یاد می گیرید که برای مدیریت رفتار آن ها و مقابله با چالش های رایج اختلال کم توجهی و بیش فعالی چه کار هایی می توانید انجام دهید.

کمک به والدین فرزندان بیش فعال
کمک به والدین فرزندان بیش فعال

زندگی با یک کودک یا نوجوان مبتلا به اختلال بیش فعالی و کمبود توجه (ADD) می تواند خسته کننده و حتی طاقت فرسا باشد.

اما به عنوان والدین می‌توانید به فرزندتان کمک کنید تا بر چالش‌های روزانه غلبه کند، انرژی خود را به عرصه‌های مثبت هدایت کند و آرامش بیشتری را به خانواده‌تان بیاورید و هر چه زودتر و مداوم‌تر به مشکلات فرزندتان بپردازید، شانس بیشتری برای موفقیت در زندگی خواهد داشت.

کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی عموماً دارای نقص هایی در عملکرد اجرایی نیز هستند: توانایی فکر کردن، برنامه ریزی از قبل، سازماندهی، کنترل تکانه ها و تکمیل وظایف.

این بدان معناست که شما در فرایندی که فرزندتان به تدریج مهارت های اجرایی خود را به دست می آورد، باید مسئولیت اجرایی را بر عهده بگیرید و راهنمایی های بیشتری ارائه دهید.

اگرچه علائم اختلال کم توجهی و بیش فعالی نمی تواند چیزی جز خشم در شما برانگیزد، اما مهم است که به یاد داشته باشید کودکی که شما را نادیده می گیرد، آزار می دهد یا شما را خجالت می‌دهد، عمداً این کارها را انجام نمی دهد.

کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی، می‌خواهند ساکت بنشینند، می خواهند اتاق های خود را مرتب و منظم کنند، می‌خواهند هر کاری که والدینشان می‌گویند انجام دهند، اما نمی‌دانند چگونه باید این کارها را انجام دهند.

اگر در نظر داشته باشید که بیش فعالی به همان اندازۀ شما کودکتان را هم ناامید می‌کند، عکس‌العمل به روشهای مثبت و حمایتی بسیار آسان تر خواهد بود.

با صبر، شفقت و حمایت فراوان، می توانید اختلال کم توجهی و بیش فعالی دوران کودکی را مدیریت کنید و در عین حال از یک خانه پایدار و شاد لذت ببرید.

خانواده و والدین فرزندان بیش فعال
قبل از اینکه بتوانید فرزند مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی را به طور موفقیت آمیزی کنترل کنید، درک تأثیر علائم فرزندتان بر خانواده به عنوان یک کل ضروری است.

کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی رفتارهای زیادی از خود نشان می دهند که می تواند زندگی خانوادگی را مختل کند. آن ها اغلب دستورات والدین را نمی شنوند، بنابراین از آن ها اطاعت نمی کنند.

آن ها بی نظم هستند، به راحتی حواسشان پرت می شود و سایر اعضای خانواده را منتظر نگه می دارند. یا کارهایی را شروع کرده و سپس فراموش می‌کنند که آن ها را به پایان برسانند، چه رسد به اینکه بعد از انجام جای آن ها را تمیز کنند.

کودکانی که مشکلات تکانشگری دارند، اغلب مکالمات را قطع می‌کنند، در زمان های نامناسب توجه می‌خواهند، و قبل از اینکه فکر کنند صحبت می‌کنند و چیزهای عجیب یا شرم‌آور می‌گویند. اغلب به سختی می توان آن ها را به رختخواب برد و خواباند.

کودکان بیش فعال ممکن است خانه را بهم بریزند یا حتی خود را در معرض خطر فیزیکی قرار دهند.

کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی
به دلیل این رفتارها، خواهر و برادر کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی با چالشهایی روبرو هستند. نیازهای آن ها اغلب کمتر از نیازهای کودک مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی مورد توجه قرار می گیرد.

ممکن است وقتی اشتباه می کنند با شدت بیشتری مورد سرزنش قرار گیرند و موفقیت هایشان کمتر مورد تحسین قرار گیرد یا بدیهی انگاشته شود.

آن ها ممکن است به عنوان دستیار والدین به حساب آیند و اگر خواهر یا برادر مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی تحت نظارت آن ها رفتار نادرست داشته باشد، سرزنش شوند.

در نتیجه، ممکن است عشق خود را به برادر یا خواهر مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی به حسادت و کینه ختم شود.

الزام نظارت بر کودک مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی می تواند از نظر جسمی و ذهنی خسته کننده باشد. ناتوانی کودک شما در “گوش دادن” می تواند منجر به ناامیدی و آن ناامیدی تبدیل به خشم شود که به دنبال آن باعث احساس گناه در مورد عصبانی شدن از کودک می شود.

رفتار فرزندتان می تواند شما را مضطرب کند. اگر تفاوت اساسی بین شخصیت والدین فرزندان بیش فعال با کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی وجود داشته باشد، پذیرش رفتار آن ها بسیار دشوار می شود.

هوش هیجانی
چگونه هوش هیجانی خود را تقویت کنیم + بازی برای کودکان
برای مقابله با چالش های تربیت کودک مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی، باید بتوانید ترکیبی از شفقت و ثبات را به دست آورید.

زندگی در خانه ای که هم عشق و هم ساختار را فراهم می کند بهترین چیز برای کودک یا نوجوانی است که در حال یادگیری مدیریت اختلال کم توجهی و بیش فعالی است.

توصیۀ ۱ به والدین فرزندان بیش فعال: مثبت و سالم بمانید
به عنوان والدین، زمینه را برای سلامت عاطفی و جسمی فرزندتان فراهم کنید. شما بر بسیاری از عواملی که می تواند بر علائم اختلال فرزندتان تأثیر مثبت بگذارد، کنترل دارید.

نگرش مثبت را حفظ کنید. بهترین دارایی شما برای کمک به فرزندتان در مواجهه با چالش های اختلال کم توجهی و بیش فعالی، نگرش مثبت و عقل سلیم شماست. وقتی آرام و متمرکز هستید، به احتمال زیاد می توانید با فرزندتان ارتباط برقرار کرده و به او کمک کنید آرام و متمرکز باشد.

ملاحظۀ همه چیز را بکنید. به یاد داشته باشید که رفتار فرزند شما با یک اختلال مرتبط است و بیشتر اوقات عمدی نیست. حس شوخ طبعی خود را حفظ کنید. آنچه امروز شرم آور است ممکن است ده سال بعد یک داستان خانوادگی خنده دار باشد.

چیزهای کوچک را نادیده بگیرید و اهل مسامحه باشید. زمانی که فرزندتان دو تکلیف دیگر را به اضافه تکالیف روزانه انجام داده باشد، یک تکلیف انجام نشده، چیز مهمی نیست.

اگر والدین فرزندان بیش فعال کمال گرا باشید، نه تنها دائماً ناراضی خواهید بود، بلکه انتظارات غیرممکنی را برای کودک مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی ایجاد خواهید کرد.

به فرزند خود ایمان داشته باشید.

در مورد هر چیزی که در مورد فرزندتان مثبت، ارزشمند و منحصر به فرد است فکر کنید یا حتی فهرستی مکتوب کنید. به فرزندتان اعتماد کنید که می تواند یاد بگیرد، تغییر کند، بالغ و موفق شود. هرروزه در حین مسواک زدن دندان ها یا درست کردن قهوه این اعتماد را ایجاد کنید.

۲-مراقبت از خود
به عنوان الگوی فرزندتان و مهمترین منبع قدرت، داشتن یک زندگی سالم حیاتی است. اگر بیش از حد خسته شده اید یا به کلی صبرتان تمام شده است، در خطر از دست دادن ساختار و حمایتی هستید که با دقت برای کودک مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی خود تنظیم کرده اید.

به دنبال حمایت باشید. یکی از مهم ترین نکاتی که باید در تربیت کودک مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی این است که مجبور نیستید این کار را به تنهایی انجام دهید.

با پزشکان، درمانگران و معلمان فرزندتان صحبت کنید. به یک گروه حمایتی سازمان یافته برای والدین کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی بپیوندید.

این گروه ها انجمنی برای مشاوره دادن و دریافت مشاوره ارائه می دهند و مکانی امن برای تخلیه احساسات و به اشتراک گذاشتن تجربیات فراهم می کنند.

استراحت کنید. دوستان و خانواده می‌توانند در مورد پیشنهاد نگهداری از کودک فوق‌العاده باشند. ممکن است در مورد ترک کودک مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی احساس گناه کنید.

دفعه بعد، پیشنهاد آن ها را بپذیرید و صادقانه درباره بهترین نحوه رفتار با فرزندتان با آن ها صحبت کنید.

منبع:مرکز مشاوره و روانشناسی مشاورانه-حتما والدین فرزندان بیش فعال و اختلال کم توجهی بخوانند

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

افزایش خلاقیت کودکان، بازی هایی برای افزایش خلاقیت کودکان و عوامل موثر بر خلاقیت کودکان در این مقاله ذکر شده است بنابراین آن را از دست ندهید.

بسیاری از مردم گمان می کنند که خلاقیت یک ویژگی بالفطره و ذاتی است که کودکان در هنگام تولد می توانند این ویژگی را داشته باشند یا فاقد آن باشند. همانگونه که تمام کودکان از سطح هوشی یکسانی برخوردار نیستند، میزان خلاقیت یکسانی نیز ندارند، اما در واقع خلاقیت بیشتر نوعی مهارت است تا یک ویژگی بالفطره و ذاتی و ارتقای سطح آن در کودکان نوعی مهارت برای والدین محسوب می شود.

در ای مقاله تمام راه های افزایش خلاقیت کودکان و اهمیت این نکات ذکر شده است بنابراین آن را از دست ندهید.

بازی هایی برای افزایش خلاقیت کودکان
مطابقت دادن کلمه و عکس
نامگذاری ابرها. باهم به ابرها نگاه کنید و حدس بزنید که شبیه چه چیزی هستند.
گنج یابی. می توانید وسیله ای را در حیاط خانه پنهان کنید و با دادن نقشه ای به او بخواهید تا آن را پیدا کند.
داستان های کلاسیک کودکان را باهم بخوانید و پایان آن را تغییر دهید.
بازی اختراع کنید. از فرزند خود بخواهید تا بازی جدید با قوانین متفاوتی بسازد.
وانمود بازی. از او بخواهید تا وانمود کند شخص دیگری است.
داستان نویسی و شعر گفتن
با لگو شکل های جدیدی بسازید و کاربرد آن را شرح دهید.
خاطرات را بازسازی کنید.
چه می شد اگر؟. این بازی به شدت خلاقانه می باشد به طور مثال از آن ها بپرسید چه می شد اگر خورشید هرگز غروب نمی کرد؟ چه می شد اگر۲ متر قد داشتی؟ چه می شد اگر شب همه جا روشن می شد؟
افزایش خلاقیت کودکان
خلاقیت یک عنصر کلیدی در سلامتی، شادی و هم چنین هست اصلی در تمرین و کار با کودکان است. خلاقیت تنها محدود به حوزه های هنری و موسیقی نمی شود بلکه وجود خلاقیت برای فعالیت در زمینه هایی مثل علوم تجربی و ریاضیات نیز ضروری است و حتی به نوعی با سطح هوش اجتماعی و هیجانی نیز مرتبط می باشد. افراد خلاق اکثرا انعطاف پذیرتر هستند و از پس مشکلات به راحتی بر می آیند و این ویژگی آن ها را قادر می سازد که خود را با پیشرفت تکنولوژی راحت تر منطبق کنند و از مزایای آن بهره مند شوند.

بسیاری از محققان معتقدند که تجربه های کودکی ما به صورت بنیادی مانع گسترش و توسعه ی خلاقیت در وجودمان شده است. کمپانی های تولید کنندۀ اسباب بازی و سرگرمی، شخصیت کودکان را به شکلی از پیش ساخته شکل داده است بطوری که با تصاویر و طرح ها تصور را مانع می شوند. کودکان دیگر نیازی به تصور شمشیر و بازی ندارند آن ها می توانند جنگ ستارگان بازی کنند که در آن تمام روش ها و نقش ها از پیش تعیین شده است.

در اینجا ایده هایی را برای افزایش خلاقیت کودکان در کودکان ارائه می کنیم:

۱. منابع لازم را فراهم کنید.
منبع اصلی در اینجا زمان است. کودکان به زمان زیادی برای برای بازی های بدون ساختار، کودک محور و تصوری نیاز دارند که این مسئله هیچ ارتباطی با ابزارهای تجاری و اسباب بازی های مختلف ندارد.

فضا نیز هم چنین یکی از منابعی است که کودک شما به آن نیاز دارد. اگر که نسبت به پراکندگی وسایل خلاقانه در خانه حساس هستید هستید مکان مشخصی را در اختیار کودکتان قرار دهید تا بتواند وسایل خود را در هم بریزد مثل اتاق کوچکی که در آن لباس عوض می کنید، مکانی در گاراژ برای نقاشی کشیدن و یا گوشه ای از اتاق پذیرایی برای چیدن لگوها.

اگر دفعه ی بعد کسی تمایل داشت که هدیه ای برای کودکتان بخرد و از شما پیشنهاد خواست از او بخواهید که وسایل هنری، دوربین های ارزان قیمت و یا لگو بخرد و این ها را در سطل اسباب بازی ها قرار دهید که کودکتان بتواند با آن ها به راحتی بازی کند.

۲- خانه خود را به آزمایشگاهی برای ایجاد خلاقیت تبدیل کنید.
علاوه بر این شما برای ایجاد محیط های خلاقانه، نیاز دارید که اتمسفر و جوی خوب برای پرورش خلاقیت کودک ایجاد کنید.

به دنبال حجم بالایی از ایده های مختلف و متفاوت برای افزایش خلاقیت کودکان باشید اما اجازه بدهید که کودک ایده هایی را که به ذهنشان می رسد را به راحتی مطرح کنند. برای مثال می توانید برای تعطیلات آخر هفته کودکتان فعالیت ها و ایده های مختلفی داشته باشید و کودکتان را تشویق کنید که فعالیت هایی را که قبلا انجام نداده است برای اولین بار انجام دهد. مشخص نکنید که کدام فعالیت عملی و یا کدام غیر عملی است و اینکه کدام تصمیم بهترین و یا کدام یک بدترین است.

تمرکز فعالیت های خلاقیتی باید روی روی فرآیند باشد: فرآیند تولید ایده های جدید.

کودکان را برای انجام کارهای اشتباه و شکست خوردن تشویق کنید. کودکانی که مدام ترس از شکست و مورد قضاوت قرار گرفتن توسط دیگران را دارند نمی توانند افکار خلاقانه خود را پرورش دهند و آن ها را در سطحی محدود نگه می دارند. اشتباهاتی را که خود اخیرا تجربه کرده اید با آن ها در میان بگذارید تا بدانند که اگر مرتکب اشتباهی شدند مسئله ی بزرگی نیست و ممکن است برای هر انسانی اتفاق بیفتد. خندیدن به خود زمان شکست یکی از عادات شاد زیستن است.

منبع:کانون مشاوران ایران-افزایش خلاقیت کودکان | ۱۱ راه طلایی + ۱۲ بازی
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

چاقی کودکان

چاقی کودکان مشکلات زیادی ایجاد می کند و سلامتی آن ها را به خطر می اندازد. در پژوهش های اخیر مشخص شده است که چاقی سبب ایجاد اختلال هایی همچون: ناراحتی قلبی، مشکل گردش خون و بیماری استخوانی می شود.

رواج چاقی با عوامل مختلفی همچون: وضعیت اقتصادی و اجتماعی، جنسیت و سن ارتباط دارد. مشخص است که افرادی که چاق هستند، استعداد چاقی بیشتری دارند. داشتن وزن زیاد در دوران کودکی، با چاقی مراحل بعد زندگی ارتباط داشته و میان نسبت های وزن با قد در پنج سالگی و بیست سالگی همبستگی بالایی وجود دارد.

تعریف چاقی کودکان
چاقی کودکان به تجمع غیرطبیعی یا بیش از حد چربی گفته می شود که سلامت کودک ر مختل می کند و آسیب های زیادی را برای آن ها به همراه دارد.

کودک یا نوجوان بر اساس شاخص توده بدنی (BMI) در رده بندی وزنی قرار می گیرد. BMI از وزن و قد فرد بر حسب متر محاسبه می شود. برای محاسبه این عدد باید به متخصص تغذیه مراجعه کنید.

علت چاقی کودکان
شواهد مختلف نشان می دهد که چاقی کودکان، با مسائل متعدد و پیآمدهای اجتماعی و روانی همراه است. چاقی کودکان می تواند از طریق عوامل مختلفی همچون: زیاده روی در مصرف کالری و یا مصرف ناکافی کالری در فعالیت های روزانه به وجود بیاید. خوردن در کودکان چاق با رفتارهای هم سن و سالان غیرچاق تفاوت دارد.

معمولا در افراد چاق دیده شده است که هنگام خوردن کمتر مکث می کنند. لقمه ی بیشتری را در یک فصله ی زمانی می بلعد و کمتر لقمه را می جوند، این کارها در نهایت سرعت خوردن آن ها افزایش می یابد.

احتمال دارد که روابط کودکان چاق با هم سالانشان، به طور غیرمستقیم آن ها را هم تحت تاثیر چاقی قرار دهند. زیرا فعالیت کم و تحرک کم داشتن که همیشه همرا با چاقی کودکان است، در شرایط مختلف سبب انزوای اجتماعی و طرد کودک چاق می شود، از این رو به نظر می رسد کودک چاق با مشکلات روانی قابل توجهی دست به گریبان بشود.

بعضی از تحقیقات نشان می دهد که کودکان چاق در برخورد با مواد غذایی نسبت به کودکان با وزن متوسط، کمتر خود را کنترل می کنند. به عبارتی دیگر؛ کودکانی که چاق هستند، کمتر قادرند که خواسته های غذایی خود را به تعویق اندازند یا حتی از آن بگذرند. امکان دارد که خوردن با محرک های اجتماعی یا جسمی پیوند داشته باشد. علاوه بر آن، بعضی از مردم یاد می گیرند برای غلبه بر حالت های خستگی، اضطراب و افسردگی به خوردن پناه ببرند.

احتمالا نظریه ی یادگیری اجتماعی، پر نفوذترین نظریه ی روانی است، به تاثیر عوامل زیستی توجه دارد اما یادگیری های اجتماعی را در اولویت قرار می دهد. این نظریه بر آن تاکید می کند که مسائل خوردن و فعالیت نکردن نیز مانند هر رفتار دیگری، آموخته می شود. کودکان با مشاهده چگونگی خوردن والدین و اطرافیان، آن ها را تقلید می کنند و این نوع خوردن کم کم در رفتار آن ها تقویت می شود و همچنین خوردن با لذتی لحظه ای تقویت می شود.


چاقی کودکان craiyon#
در حالی که پس از چندی، پیامدهای منفی اضافه وزنی حاصل می شود. درمان چاقی کودکان به شیوه ی یادگیری اجتماعی می کوشد تا الگوهای آموخته شده بوسیله ی شخص چاق را از بین ببرد و الگوهایی با سازگاری بیشتر را جایگزین آن ها کند.

در تحقیقی که بوسیله ی ” رز ” و ” مایر ” انجام گرفته بود ، مشخص شد که نوزادان چاق در مقایسه با نوزادان عادی از نظر وزن، از تحرک و جنبش کمتری برخوردار هستند. به عبارتی دیگر؛ نوزادان معمولی از تحرک و حرکت بیشتری نسبت به نوزادان دارای اضافه وزن برخوردار هستند.

محققان مختلف در مورد چاقی کودکان نظرات و توضیحاتی ارائه کرده اند. ازجمله می توانیم به نمونه توضیح بسیار ارزشمند زیستی، نظریه های ” نقطه ثابت ” و ” وضع بافت یاخته های چربی ” اشاره کنیم.

نظریه ” نقطه ثابت ” طبق مشاهدات کلی بیان می دارد موجودات زنده دارای ثبات و پایداری قابل توجهی در محیط های داخلی خود می باشند. دلایلی وجود دارد که وزن بدن انسان گرایش دارد در نقطه ای ثابت بماند و اگر نسبت به این نقطه تمایل، تغییری بوجد آید، نتیجه ی آن تغییرات سوخت و سازی است که به دلیل دفاع و حفظ وزن دلخواه بدن ایجاد می شود.

نظریه دیگر ” وضع بافت یاخته های چربی ” بر این استوار است که بافت چربی در وزن بدن نقش به سزایی دارد. از دو راه تغییرات بافت چربی بر وزن بدن تاثیر می گذارد: افزایش اندازه سلول یا تعداد سلول ها.

بر اساس این نظریه، فرض بر این می باشد که؛ تعداد سلول های چربی از اول زندگی فرد، ثابت باقی می ماند، اما متناسب با جنسیت، سن، وضعیت تغذیه ای فرد، سلول های چربی هرکسی تغییر می یابد.

همچنین چاقی یا لاغری به اندازه سلول ها بستگی دارد تا شمارش آن ها و رژیم غذایی می تواند از اندازه ی سلول های چربی کم کند، نه آن که از شمارش آن ها کم کند.

کودکان آسیب پذیر در برابر چاقی
کودکانی که عادت های زیر را دارند بیش تر چاقی کودکان را تجربه می کنند:

از غذاها و نوشیدنی هایی که قند و چربی بالایی دارند به طور منظم مصرف می کنند
به اندازه کافی از سبزیجات مصرف نمی کنند.
هر روز فعالیت بدنی لازم را ندارند.
زیاد تلویزیون تماشا کرده و بازی های ویدیویی انجام می دهند.
در محیطی زندگی می کنند که در آن تغذیه سالم و فعالیت بدنی تشویق نمی شود.
برای مقابله با استرس یا مشکلات اجتماعی بیش تر غذا می خورند.
ژنتیک 
عدم دسترسی به غذاهای سالم
پرخوری در کودکان
بیماری ژنتیکی یا اختلال هورمونی مانند سندرم پرادر ویلی یا سندرم کوشینگ
برای جلوگیری از چاقی کودکان چه کنیم
شما به عنوان والدین، نقش مهمی در ایجاد یکبرنامه خوب برای عادات غذایی فرزندتان ایفا می کنید. برای تناسب اندام و سالم ماندن، انتخاب غذای سالم و فعال بودن را از سنین پایین به کودک خود بیاموزید. اتخاذ سبک زندگی سالم به کودک شما کمک می کند تا احساس تناسب اندام و ظاهر بهتری داشته باشد.

منبع:کانون مشاوران ایران-چاقی کودکان
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

بهترین کتاب های کودک جهان، بهترین کتاب های ادبیات کودک و نوجوان آورده شده است. چیزی به نام کودکی که مطالعه را دوست نداشته باشد، وجود ندارد. شما فقط باید نوع مناسب کتاب را به آن ها بدهید تا عادات خواندن را تقویت کنید. ۳۱ کتاب که در ادامه آمده است بهترین کتاب های کودک جهان هستند که همگی به فارسی ترجمه شده اند. 

بهترین کتاب های کودک جهان
۱. کتاب کرم ابریشم خیلی گرسنه اثر اریک کارل
سن مناسب: کودک تا ۳ سالگی

این کتاب که یکی از بهترین کتاب های کودک جهان  است در شمارش، روزهای هفته و یادگیری اسم میوه ها به کودک کمک می کند و داستان جذابی دارد که از زمانی شروع می شود که کرم ابریشمی متولد می شود و به دنبال غذا می گردد تا گرسنه نباشد. علاوه بر این کتاب امکان بازی و قیچی بازی نیز فراهم کرده است تا کودکان مهارت های فیزیکی را نیز تمرین کنند.

۲. کتاب شب بخیر ماه نوشته مارگارت وایز براون
سن مناسب: کودک تا ۴ سال

بچه‌خرگوش با تاریک شدن اتاق به تمام وسایل اتاقش شب بخیر می گوید و در پایان روز به چیزهایی فکر می کند که ارزش دارد از آن ها قدردانی کند. این کتاب برای قبل از خواب بسیار مناسب می باشد زیرا به کودک یاد می دهد که چگونه در پایان روز سپاس گذار روزی باشد که پشت سر گذاشته است.

۳. کتاب روز برفی نوشته‌ی ازرا جک کیتس
سن مناسب: ۲ تا ۵ سال

ازرا جک کیتس (Ezra Jack Keats) این کتاب را بسیار زیبا نوشته است و در مورد کودکی است که بیدار شده و متوجه می شود همه جا برف نشسته است. این کتاب در مورد بازی های کودک با دوستانش هنگام برف بازی می باشد.

۴. کتاب مامان دیوید همیشه می گوید: نه، دیوید!

سن مناسب: ۲ تا ۶ سال

این کتاب که یکی از بهترین کتاب های کودک جهان در مورد کودکی است که بسیار شیطنت می کند و همین باعث می شود مادرش همیشه به او بگوید «نه» این کتاب نشان دهنده شیطنت های بچه می باشد که هم برای مادر و هم برای کودک بسیار شیرین می باشد.

۵. کتاب نافل بانی اثر مو ویلمز
سن مناسب: ۳ تا ۵ سال

این کتاب داستان کودکی است که هنوز نمی تواند صحبت کند و عروسک خود را گم می کند، کتاب بسیار زیبا بوده و باعث ایجاد حس همذات پنداری در کودکان می شود.

۶. کتاب ما محافظان آب هستیم اثر کارول لیندستروم 
سن مناسب: ۳ تا ۶ سال

این داستان به کودکان در مورد اهمیت محیط زیست، آب های زیر زمینی و  رعایت پاکیزگی آن یاد می دهد و به آن ها می آموزد که چگونه می توانیم در حفظ این منابع بکوشیم و آن ها را حفظ کنیم تا برای نسل های آینده نیز ادامه یابد.

۷. کتاب قطار کوچولویی که توانست! اثر واتی پایپر 
سن مناسب: ۳ تا ۷ سال

این داستان به کودکان کمک می کند تا در مورد مثبت‌اندیشی، سخت‌کوشی، کمک به دیگران، اعتماد به نفس و پشتکار بیاموزند.

۸. کتاب قصه ی پیتر خرگوشه اثر بئاتریکس پات
سن مناسب: ۳ تا ۷ سال

کتاب «قصه پیتر خرگوشه» در مورد خرگوشی کنجکاو می باشد که به باغی می رود و دچار دردسر های مختلف می شود. پیتر بالاخره نجات می یابد و به خانه بازمی گردد و متوجه می شود که مادرش منتظر اوست.

۹. کتاب خرگوش مخملی
سن مناسب : ۳ تا ۷ سال

خرگوش مخملی در مورد اهمیت بردباری، مهر، دوستی و راستی است. این داستان به ما یاد می دهد که حقیقتا چه چیزی در زندگی اهمیت دارد.

۱۰. مجموعه جرج کنجکاو
سن مناسب: ۴ تا ۷ سال

مجموعه جرج کنجکاو داستان های مصوری می باشد که در مورد ماجراجویی های مردی با کلاه زرد و میمونی به نام جرج می باشد.

۱۱. کتاب هارولد و مدادشمعی بنفش اثر کراکت جانسون
سن مناسب : ۴ تا ۸ سال

هارولد دوست دارد زیر نور ماه قدم بزند ولی ماهی در آسمان نیست و جاده ای وجود ندارد بنابراین با مداد شمعی بنفش خود همه این چیزها را به تصمیم می گیرد. داستان بسیار جذاب می باشد و دنیایی را به تصویر می کشد که هارولد دوست دارد و آن را خلق می کند.

منبع:کانون مشاوران ایران-۳۱ بهترین کتاب های کودک جهان | از یک تا ۱۲ سالگی
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

افزایش اعتماد به نفس کودکان زمانی رخ می دهد که والدین به کودک اجازه دهند احساسات خود را بیان کند و آن ها را سرکوب نکنند. همانطور که بچه ها رشد می کنند، عزت نفس آن ها نیز رشد می کند و والدین مسئول این رشد هستند. کودک با امتحان هر راه، کار، روش و مرحله ای اعتماد به نفس خود را افزایش می دهد.

هیچ پدر و مادری از داشتن فرزندی خجالتی و با اعتماد به نفس پایین خوشحال نیست و پدر و مادرها برای داشتن کودکی با ویژگی های ذکر شده هزینه های زیادی را متقبل می شوند.

به عنوان مشاور کودک و فرزندپروری باید بگویم هیچ کودکی با ویژگی هایی مانند خجالتی بودن و یا کمبود اعتماد به نفس متولد نمی شود.

باتوجه به این مساله با ادامه ی مطلب همراه باشید تا کلیدهای اساسی  افزایش اعتماد به نفس کودکانرا بیاموزید.

چگونه کودک مان را بدبخت کنیم؟
بدبخت کردن کودک در تمامی طول زندگی اش از فرمول بسیار ساده ای پیروی می کند. بر اساس این فرمول باید گفت ” احساس  ارزشمندی را از فرزندت بگیر تا بدبخت شود”.

بر اساس پژوهش ها مهم ترین عامل موفقیت فردی، عزت نفس است کودکی که از احساس ارزشمندی برخوردار باشد در موقعیت های مختلف به خوبی عمل می کند و به موفقیت می رسد.

اعتماد به نفس نیز از ارتباط تنگاتنگی با عزت نفس برخوردار است. با این تفاوت که اگر عزت نفس را برچسب کلی قیمت فرد به خود در نظر بگیریم، اعتماد به نفس احساس توانمندی در انجام امور جزیی تر است.

به عنوان مثال ممکن است فرزندتان از اعتماد به نفس کافی برای صحبت در جمع برخوردار نباشد اما در ورزش های رزمی اعتماد به نفس بالایی داشته باشد.

نشانه های عدم اعتماد به نفس در کودکان
گفتن چیزهای منفی و انتقاد از خود.
بیش تر در مورد نکات منفی خود صحبت می کند.
پیشرفت های خود را شانسی یا به دلیل تلاش دیگران می داند.
وقتی همه چیز خراب می شود خود را سرزنش می کند.
فکر می کند دیگران بهتر از او هستند.
مدام عذرخواهی کردن
کناره گیری از اجتماع و گروه ها دوستی
به دنبال تایید از دیگران بودن و در صورتی که تایید را دریافت نکند به کار خود شک می کند.
اجتناب از تماس چشمی و حضور در جمع.
فکر می کند لیاقت خوش گذرانی را ندارد.

افزایش اعتماد به نفس کودکان #cyaiyon
تکنیک های طلایی رشد اعتماد به نفس
۱. نقاط ضعف را بشناسید
همانطور که گفته شد، اعتماد به نفس نسبت به عزت نفس، جزیی تر  است. برای افزایش اعتماد به نفس کودکان، در ابتدا لازم است از خود سوال کنید، اعتماد به نفس فرزندم در کدام بخش ضعیف است؟ و دلسل ان چیست؟ آیا مورد سرزنش، تمسخر، تحقیر، تحسین بی جا قرار گرفته؟ آیا بیش از حد از او حمایت کرده ام و به توانمندی خود در انجام کار باور ندارد؟

با شناختن حیطه مشکل و ریشه یابی آن می توانید به خوبی مساله را برطرف کنید.

۲. تحسین مداوم ممنوع
اگر شما نیز از جمله والدینی هستید که وقتی موفقیت کودک در امتحانات مدرسه، مسابقات و .. را می بینید جمله ای شبیه ” آفرین به تو افتخار می کنم، تو بهترینی” را نثارش می کنید، بهتر است بدانید که در حال انجام یک اشتباه تربیتی اساسی هستید.

پس از شنیدن این جمله کودک احساس می کند “فقط در صورت باعث افتخار هستم که موفق شوم” و آن باور سرآغاز اضطراب، کمال گرایی منفی و مشکلات روانی در او خواهدشد.

چنین کودکی نمی تواند در شرایط شکست، احساس ارزش کند و ارزشمندی خود را مشروط به موفقیت می داند.

 این در حالی است که زندگی عرصه ی شکست، آزمون و خطا و حرکت در سنگلاخ هایی است که تضمینی در موفق شدن برای عبور از آن ها وجود ندارد.

۳. بهتر است به جای دیدگاه نتیجه گرا، به فرایند تلاش فرزندتان دقت کنید.
مثلا در حین مطالعه برای یک امتحان به او بگویید ” می بینم که برای موفق شدن سخت در تلاشی” و در صورتی که به موفقیت کامل نرسید به او بگویید ” تلاشت در طول دوره ی امتحانات عالی بود. مهم اینه که تلاشت رو کردی و بقیه ش خیلی اهمیتی نداره”.

واقعیت آن است که بااین شیوه فرزندی “تلاش گر” تربیت خواهید کرد در حالیکه شیوه ی نتیجه گرا، فرزندی مضطرب، اهمال کار، رقابت جو و تایید طلب پرورش می دهد.

منبع:کانون مشاوران ایران-۱۱ تکنیک قطعی افزایش اعتماد به نفس کودکان
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

اختلال دوقطبی در کودکان می تواند خطرناک باشد. نشانه ها و درمان این بیماری در کودکان چگونه است؟

اختلال دوقطبی در کودکان
بله، کودکان نیز ممکن است از اختلال دوقطبی رنج ببرند.

اگر چه این اختلال بیشتر در دوران کودکی یا نوجوانی تشخیص داده می شود.

کودکان هر سن ممکن است تحت تأثیر قرار گیرند.

در این مقاله، ما می خواهیم درباره اختلال دوقطبی در کودکان و راه هایی برای کمک به کودک با آن صحبت کنیم.


خطر کودکان دارای اختلال دو قطبی زیاد است
اختلال دو قطبی در کودکان
اختلال دوقطبی در کودکان مانند بزرگسالان با افسردگی شدید با تغییر حالت رفتاری بیش فعالی یا مانیا همراه است.

تشخیص این اختلال در کودکان یک مسئله پیچیده است.

بعضی از کارشناسان معتقدند که اختلال در کودکان کم است و اغراق آمیز است، بعضی معتقدند که در برابر آن است.

تا کنون، کارشناسان قادر به ارائه دقیق در مورد شیوع این اختلال در کودکان نیستند.

تغییرات هیجانی و رفتارهای سوء ظن برای هر کودک و نوجوان طبیعی هستند.

اغلب این علائم هیچ بیماری یا مشکل روانپزشکی را که نیاز به درمان دارد مشخص نمی کند.

هر کودک ممکن است احساس خستگی، رنج، نگرانی، خشم، بیش فعالی یا فعالیت بیش از حد داشته باشد که در دوره های مختلف شایع هستند، اما اگر این علائم در کودک شما شدید تر باشد، آن را پایدار می کند و باعث مشکلات جدی می شود.

این اختلال در کودکان بین شش تا هجده ساله، همچنین ممکن است یک اختلال خلقی مخرب ایجاد کند.

این اختلال همراه با یک خشم شدید و تکراری است که با تعریف مشترک اختلال دوقطبی سازگار نیست.

کلید این است که سریعا نتیجه نگیریم.

اگر فرزند شما با اختلال دوقطبی تشخیص داده شود، قبل از شروع هر گونه درمان باید مشورت کنید.

شما باید مراقب فرزندتان باشید و با اطمینان او را درمان نمایید.

علائم اختلال دوقطبی در کودکان
برخی نشانه های اختلال دوقطبی در کودکان و نوجوانان عبارتند از:

تغییر در رفتار و عادات که متفاوت از تغییر رفتارهای معمول و دوره ای کودک است.
عدم فعالیت، عصبی بودن، تهاجمی بودن و بر خلاف هنجارهای اجتماعی بودن؛
رفتارهای شدید و مخاطره آمیز که با شخصیت او منطبق نیست، مانند مصرف مواد مخدر
بی خوابی یا کاهش قابل توجهی در نیاز به خواب؛
درد معده و افسردگی در بیشتر روزها و تقریبا هر روز؛
خودپنداره و اغراق در مورد توانایی های فردی؛
فکر خودکشی و رفتارهای آن در کودکان و نوجوانان بزرگتر.
علائم اختلال دوقطبی در کودکان در دوره های متناوب و متمایز مشهود است؛ بین این دوره ها، رفتار کودک به حالت عادی و طبیعی باز می گردد.
تشخیص اختلال دوقطبی در کودکان
تشخیص اختلال دوقطبی در کودکان دشوار است چرا که بسیاری از علائم آن مشابه بیش فعالی است،.

اختلالات رفتاری رفتارهایی است که حقوق اساسی دیگران و هنجارهای اجتماعی مناسب را نقض می کند و حتی رفتارهای معمول کودکی نیز دشوار می شود.

یک مشکل عمده این است که داروهایی که برای درمان بیش فعالی تجویز می شوند معمولا توسط مانیا در کودکان مبتلا به اختلال دوقطبی ایجاد می شود.

شیدایی در کودکان مضرتر از بزرگسالان است؛ روان درمانی، دیدن یا شنیدن چیزهای غیر واقعی در شیدایی کودکان اغلب مشاهده می شود.

کودکان مبتلا به افسردگی بیشتر درباره علائم فیزیکی افسردگی، مانند درد و تکان دادن، شکایت دارند.

یکی از معایب اصلی این اختلال در کودکان این است که دوره های تغییر رفتار در کودکان مبتلا به این اختلال بسیار سریعتر از بزرگسالان است.

در حالی که دوره های شیدایی و افسردگی در بزرگسالان، هفته ها، ماه ها و حتی سال ها، تغییرات کودکان ممکن است روزانه رخ دهد.

چگونه برای کمک به یک کودک مبتلا به اختلال دو قطبی عمل کنیم؟
اگر فرزند شما اختلال دوقطبی دارد، راه های زیادی برای کمک به او وجود دارد.

بیایید برخی از این روش ها را معرفی کنیم.

در مورد زمان مصرف داروها دقت کنید
شما باید فرزند خود را برای دریافت دارو مورد نیاز برای درمان این اختلال تشویق کنید.

از یادآوری، یادداشت یا هر چیز دیگری که به یاد داشته باشید هنگام مصرف داروها استفاده کنید.

اگر فرزند شما باید در زمان مدرسه دارو مصرف کند، با مقامات مدرسه و یک متخصص بهداشت حرفه صحبت کنید.

منبع:کانون مشاوران ایران-اختلال دوقطبی در کودکان
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

آموزش همدلی به کودکان امر بسیار مهمی می باشد. همدلی توانایی درک، احساس یا به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران است. همدلی یک واکنش عاطفی به آنچه که شخص دیگری احساس می کند یا انتظار می رود آن را احساس کند.

همدلی چیست؟
بسیاری از افراد همدلی و همدردی را با هم اشتباه می گیرند اما آن ها دو ارزش مجزا می باشند. همدلی تنها توانایی درک احساسات فردی نیست، بزهکاران اغلب با تظاهر  به درک احساسات و متعاقباً کسب اعتماد دیگران از افراد منفعت می برند. همدلی چیزی بیشتر از این است. همدلی نه تنها توانایی تشخیص کیفیت احساسات کسی است بلکه  ارزش گذاری و محترم دانستن احساسات شخص دیگری را شامل می شود. همدلی به معنای رفتار کردن با دیگران از روی مهربانی، بزرگی و توافق و تفاهم است.

دو نوع اصلی همدلی وجود دارد: شناختی و عاطفی.

همدلی شناختی: توانایی درک دیدگاه دیگران و احساس درد آن ها می باشد. زمانی این نوع همدلی را تجربه می کنید که بدون از دست دادن احساسات خود در تجربه شخص دیگری غوطه ور شوید.

همدلی عاطفی: این نوع همدلی به این دلیل روی میدهد که با آن شخص همدردی می کنید یا احساس می کنید شبیه هم هستید. همدلی عاطفی به عنوان پاسخگویی عاطفی نیز شناخته می شود.

چرا رشد همدلی در کودکان مهم است؟
همدلی برای یک جامعه منسجم حیاتی است. همدلی امکان تصمیم گیری اخلاقی و مهربانانه و نوع دوستانه را فراهم می کند. فقدان همدلی با احساسات دیگران در اوایل کودکی با مشکلات سلامت روان (مانند اختلال سلوک و روان پریشی) در آینده مرتبط است، بنابراین نباید اهمیت آن را دست کم بگیرید.
 درک احساسات دیگران باعث تقویت تعاملات اجتماعی و رفتار همدلانه می شود.
همدلی در کودکان با رفتارهای نوع دوستانه، مشارکتی و اجتماعی همراه است. کودکان همدل مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی بهتری دارند و پرخاشگری کمتر و استدلال اخلاقی بهتری نشان می دهند. آن ها همچنین هنگام اشتباه کردن و عدم رعایت قوانین حتی بدون نظارت نیز احساس گناه بیشتری نشان می دهند.
احساس همدلی برای بزرگسالان در زندگی روزمره نیز مهم است. در نظر گرفتن دیدگاه شخص دیگر می تواند اعتماد و نزدیکی بین فردی را افزایش دهد.
به مرور زمان این کار باعث افزایش اعتماد به نفس کودک می شود.

آموزش همدلی به کودکان
 

آموزش همدلی به کودکان پیش دبستانی
۱. کودکان باید شاهد نشان دادن همدلی بزرگسالان باشند.
در حالی که برخی از کودکان ذاتاً دارای موهبت قلب های رئوف می باشند، اکثر موارد کودکان نیاز دارند تا همدلی را توسط بزرگسالان پیرامون خود آموزش ببینند.

الگوبرداری همدلی از طریق نحوه ارتباط والدین با کودکان خود شروع می شود. والدینی که به چیزهای حائز اهمیت برای کودکان خود علاقه نشان می دهند و همچنین به روشی ملتفت و مثبت به هیجان ها عکس العمل نشان می دهند، درحال آموزش همدلی به کودکان می باشند.

۲. نیازهای هیجانی را برآورده کنید
زمانی که نیازهای هیجانی کودکان برآورده شود، دو چیز اتقاق می افتد. اول اینکه آن ها یاد می گیرند که چگونه نیازهای هیجانی دیگران را برآورده کنند و به آنچه دریافت می کنند، پایبند می شوند، بدان معنا که به اندازه کافی برای ابراز همدلی به دیگران هنگام نیاز، احساس امنیت می کنند.

۳. با کودکان در مورد نیازهای هیجانی صحبت کنید
برای بسیاری از بزرگسالان گفتگو در مورد نیازهای هیجانی یا هر چیز مرتبط با هیجان ها دشوار است. در نتیجه، آن ها به کندی برای صحبت درباره موضوع هیجان ها پیش می روند. در این حالت کودکان از کنترل هیجان های دیگران آگاه نیستند و در هر موقعیتی که واکنش هیجانی را ایجاب می کند، احساس ناراحتی می کنند.

گاهی اوقات آن ها از هیجان های خود می ترسند؛ زیرا آنها هرگز چگونگی مواجهه با نیازهای هیجانی را فرا نگرفته اند. گفتگو با کودکان در مورد نیازهای هیجانی و تجربه کردن آن ها در دیگر افراد ایده ی خوبی است. نیازهای هیجانی آن ها را نام گذاری کنید (برای مثال؛ حسادت، عصبانیت و دوستی) و به آن ها آموزش دهید که بروز این هیجان ها در شما امری نرمال است.

با کودکان خود گفتگو کنید که چگونه هیجان ها را به شکلی مثبت کنترل کنند و موقعیت هایی که در آن افرادی از آشنایان در حال تجربه کردن هیجان ها هستند را بازگو کنید و آموزش همدلی به کودکان را شکل دهید.

۴. موقعیت های زندگی واقعی را برای تمرین همدلی جستجو کنید
هیچ چیزی مانند مثال های زنده زندگی واقعی برای الگوسازی آنچه شما آموزش می دهید، وجود ندارد. در پی موقعیت هایی باشید که در شخصی دیگر تأثیرگذار است. با کودکان خود در مورد آنچه آن به افراد درگیر در این حس معنا می دهد  و اینکه ممکن است آن ها چگونه احساسی نشان دهند، صحبت کنید. این کار ر حتما در برنامه فرزندپروری خود قرار دهید.

برای مثال، اگر شما آمبولانسی را می بینید که به سرعت رد می شود با کودک خود درمورد آنکه اعضای خانواده ی شخص بیمار در آن لحظه چه احساسی دارند، صحبت کنید.

منبع:کانون مشاوران ایران-آموزش همدلی به کودکان با کمک روانشناس
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

مسئولیت پذیری در کودکان نگرانی اصلی والدین می باشد، کودکان مسئولیت های خود را زمانی به درستی انجام می دهند که هریک از اعضای خانواده برای مسئولیت خاص و معیین شده ای داشته باشند. نه اینگونه که پدر و مادر یا دیگر اعضای خانواده به صورت لحظه ای برای هر فرد وظیفه ای معین کنند.

تکنیک های مسئولیت پذیری کودکان
یکی از مسائل مهمی که در بخش تربیت کودک بیان می شود؛ این است که از چه دوره ای میتوانیم انتظار انجام مسئولیت از کودکان را داشته باشیم.

به عبارت دیگر؛ چه موقع می توانیم مسئولیت انجام کاری را به عهده کودکان مان قرار بدهیم و انتظار انجام آن کار را از کودک داشته باشیم .  در هنگامی که والدین بیش از حد نیاز به برطرف کردن نیاز های کودک می پردازند  و سبب به عقب انداختن انجام کار توسط کودکان می شوند، بسیار حائز اهمیت می باشد.

زیرا اگر فرزند شما در طول سال های متوالی رشد و تحول خود ؛ هیچ گاه متوجه وظایف و مسئولیت هایی که در چارچوب خانواده دارد نشود ؛ کاملا روشن است که در دوران بزرگسالی به وظایف و مسئولیت های خود اهمیت چندانی نمی دهد.

مسئولیت پذیری نقش بسزایی در موفقیت انسان دارد و مشخص کردن احساس مسئولیت امری ذاتی نیست، بلکه این خصوصیت در بافت خانواده و رابطه های اجتماعی و تعاملاتی که فرد با دیگر افراد دارد، امکان رشد پیدا می کند و و پدر و مادر در این زمینه نقش محوری را  در منتقل کردن روحیه ای مسئولانه به فرزندان خود دارند.

۱-به فرزندان خود نشان دهید که زندگی مستقلی دارند.
زمان هایی را برای انجام این کار به خودتان اختصاص بدهید. والدینی که یک زندگی مجزا از فرزندانشان ندارند به فرزندانشان می آموزند که دنیا تنها در اطراف آن ها می چرخد.

مهم است که همان ابتدا به کودک آموخته شود که بعضی مواقع پدرش میل به مطالعه دارد و نمی تواند با او بازی کند. نیاز های فرزندانتان را مهیا کنید و سپس در حالی که به نیاز های خودتان رسیدگی می کنید، کودک را ملزم کنید که بعضی از نیاز هایش را خودش برآورده کند. در حالی که مجزا بودن خود را حفظ می کنید با ناکامی بودن او همدلی کنید.

۲-شرایط را برای عبور از بازی به مسئولیت مهیا کنید .
اگرچه فعالیت های ساده فرزند نوپا شما، اکثرأ به مرور باعث افزایش مسئولیت پذیری در کودکان می شود، اما این طور نیست که کودک هر گاه که راه رفتن را آغاز کرد شروع به انجام کار هم بکند. در زندگی ابتدایی کودک معمولا پذیرفتن مسئولیت، با بازی توأم می باشد.

عامل مهمی که سبب افزایش مسئولیت پذیری در کودکان می شود ” بازی کردن ” می باشد. پدر و مادر بعدأ ناچار خواهند شد تا بین بازی کردن کودکان و کار آن ها تعادلی برقرار کنند با این وجود که فرایند ها و مهارت هایی در بازی کردن وجود دارد که به کودک آموخته می شود، ولی باید به مرور زمان کودکان را به فعالیت هایی به جز بازی کردن ملزم کنید.

لازمه ی ایجاد مسئولیت، مرحله ی عبور از بازی به مسئولیت می باشد. کودک ابتدا اسباب بازی هایش را به عنوان سرگرمی جمع کرده سپس برای آنکه به مادر کمک کند آن ها را مرتب می کند، کمی بعد از این زمان  به علت آن که از بزرگتر ها حرف شنویی داشته این عمل را انجام می دهد و در نهایت چون کودک خودش را برای جمع کردن اسباب بازی هایش مسئول می داند، شروع به کار می کند.

مهارت پدر و مادر و مربی ها در این است که مرحله ی عبور از بازی به مسئولیت را به گونه ای انجام دهند که کودکان بتوانند به راحتی حس احساس مسئولیت نسبت به خود و اطرافیانشان داشته باشند و بتوانند آن را تکامل بخشند. در این صورت، ابتدا برای فرزند خود در راستای مسئولیت های بعدی او بازی هایی را طراحی کنید.

سپس، بین بازی و مسئولیت فرزند خود تعادلی را  متناسب با سنش ایجاد کنید. در اوایل کودکی، اکثرا کودک وقت خود را به بازی کردن صرف می کند، اما باید بتدریج شرایطی فراهم شود که فرزند شما زمانی را برای انجام اموری که چندان هم برایش جالب نیستند بگذار . البته باید تعادل حفظ شود و در سنین کمتر از دبستان ؛ کودک باید بیشتر زمان خود را صرف بازی کند.


مسئولیت پذیری در کودکان
 ۳-تفاوت بین دشوار و من نمی توانم
حالت دیگری از یادگیری قبول مسئولیت پذیری در کودکان در قبال وظیفه های خود، این است که فرزند شما بر قادر نبودن یا راحت نبودن درک داشته باشد.

کودک معمولا این دو را یکی می داند در نهایت فکر می کند که توانایی انجام کاری که برایش خوشایند نیست را ندارد . پس از آنجا که کار دشوار را نمی تواند انجام دهد، به فرد دیگری نیاز دارد که آن را انجام دهد و معمولا آن فرد مورد نظر یا پدر می باشد یا مادر .

این نوع تفکر مانع از یادگیری موضوع می باشد که زندگی و مشکلات کودک مسئولیت و وظیفه خودش است نه فرد دیگری ست. کودک چون خیلی برایش مشکل است یا از کار دشوار شانه خالی می کند به دنبال راه هایی دیگر برای فرار از آن کار یا انجام ناقص آن می گردد.

کودک باید از سنین پایین عادت کند که بعضی از کارها خوشایند و لذت بخش نیستند و سختی هایی دارند. کودکان باید تفاوت میان اینکه کاری که برایشان مشکل است و سختی دارد با کاری که توانایی انجام آن را ندارند متوجه بشوند و نباید کار را رها کنند تنها به صرف اینکه لذت بخش نیست.

می توان یکی از ضعف های تربیتی بیشتر والدین امروزی را اینگونه بیان کرد که اجازه سختی کشیدن به کودکان خود را نمی دهند و مرتب سعی دارند که آنچه را که مورد علاقه فرزند است را بدون هیچ گونه سختی و رنجی در اختیار کودک گذاشته و او را از اینکه سختی های زندگی را تجربه کند غافل می کنند، در حالی که کودک باید با سختی ها و رنج های طبیعی زندگی آشنا شود و در اکثر اوقات این مشکلات و سختی ها تجربه ساز برای کودکان شوند و سبب افزایش حس با کفایت بودن و ارزشمندی در آن ها می شوند.

۴-مسئولیت اعضای خانواده را مشخص کنید
کودکان با افزایش سنشان  زمانی مسئولیت های خود را به درستی انجام می دهند که از قبل در خانواده شان برای هریک از اعضای خانواده برای مسئولیت خاصی تحت شرایط عادلانه مشخص شده و مورد تأیید اعضا واقع شده باشد نه اینکه پدر و مادر یا دیگر اعضای خانواده به صورت لحظه ای برای هر فرد وظیفه ای مشخص کنند .

ضروری است که قبل از آن که به فرزندان خود مسئولیتی واگذار کنید، آن ها در مورد موضوع توجیه شده باشند. یکی از مناسب ترین روش ها برای این امر داشتن جلسات خانوادگی است، در اینگونه جلسات مسئولیت هایی که برای خانواده نیاز است مورد بحث قرار می گیرند و برای هر فرد مسئولتی مشخص می شود.

در ابتدای جلسه می توانید با بیان مثالی از کندوی عسل و یا لانه ی مورچه ها، برای کودک توضیح دهیم که دلیل تقسیم کار چیست و علت مشارکت همه ی اعضای خانواده در کار ها چیست. جلسات خانوادگی باعث می شود که حس متحد بودن را به اعضای خانواده بدهد و اینکه با یکدیگر به سمت هدف هایی مشترک در حرکت هستند و هرکس بخشی از کار را در این حرکت پیش می برد.

در این جلسه ها می توان با توجه به توان هر عضو از خانواده ، مسئولیت هایی را که مرتبط با خانواده و اهداف آن است تقسیم کرد. هر یک از کودکان، مسئولیت های خود را داوطلبانه انتخاب کنند یا اینکه مسئولیت هر کسی با قرعه کشی مشخص شود، همچنین می توان به صورت هفتگی مسئولیت های هر فرد را تغییر داد.

در نظر داشته باشید که مدت زمان مسئولیت هر فرد حداقل یک هفته باشد. زیرا در این صورت میان کودکان تنش هایی ایجاد خواهد شد  و همچنین در این جلسه ها در مورد اینکه اگر افراد به مسئولیت های خود عمل نکنند و چه چیزی پیش خواهد آمد نیز بحث کنید.

 ۵- در زمان تصمیم گیری، بر مسئولیت فردی تأکید داشته باشید
کودکان شما وقتی که فرصت تصمیم گیری را در اختیار دارند باید نتایج تصمیم خود را قبول داشته باشند و مقصر دانستن بقیه معنا ندارد. البته هر کسی خودش می تواند برای تصمیم گیری منابع را توسعه دهد و از روش هایی مانند مشورت کردن استفاده کند تا با خطای کمتری مواجه شود. امام علی (ع) فرموده اند : « با صاحبان عقل ها مشورت کن تا از پشیمانی و لغزش ها ایمن گردی ». ( غررالحکم و در الکلم ص ۴۴۲ )

منبع:کانون مشاوران ایران-افزایش مسئولیت پذیری در کودکان | ۱۳ راه قطعی
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

تسهیل پیوند کودک با معلم و همکلاسی هایش

کودکتان دیگر مثل یک بچه ی بزرگ هر روز به مدرسه می رود. اما به جای شور و اشتیاقی که شما انتظار آن را دارید، بسیاری از روزها به خصوص روزهای شنبه را می بینید که کودکتان با گریه و یا دل درد به مدرسه می رود. او تمارض نمی کند. این عکس العمل به دلیل اضطراب هایی است که بر روی بدن کودک تاثیر می گدارد، و این اضطراب ها به خصوص در کودکان ممکن به ناراحتی معده منجر شود. ولی نگران نباشید، این مسئله که کودکان برای رفتن به مدرسه نیاز به کمک ها و سازگاری هایی داشته باشند غیر معمول نیست. در اینجا ده نکته بیان شده است که در این رابطه می تواند کمک کننده باشد.

تسهیل برقراری ارتباط کودک با معلمش.
کودکان نیاز دارند که با یک بزرگسال که به آنها احساس امنیت می بخشد ارتباط برقرار کنند. بنابراین زمانی که آنها با والدینشان نیستند، نیاز دارند که دلبستگیشان را به سمت معلمشان سوق دهند، و یا اینکه انها ممکن است انقدر اضطراب داشته باشند که نتوانند آرامش خود را به دست بیاورند و به فرایند یادگیری بپردازند. اگر شما متوجه شدید که کودکتان از رفتن به مدرسه احساس خوبی ندارد، بلافاصله با معلمش مطرح کنید. فقط کافی است که به معلمش بگویید که به نظر می رسد که فرزندم هنوز خود را با مدرسه اخت نکرده است، و شما امیدوار هستید که او بتواند توجه ویژه ای به کودکتان داشته باشد که کودکتان احساس کند که در خانه ی خودش است. هر معلم با تجربه ای این مسئله را درک می کند و توجه بیشتری برای کمک به کودکتان خواهد کرد. بسیاری از معلم‌ها کارهای ویژه ای به کودک می سپارند، که کودک می تواند با آن ارتباط برقرار کند و هر روز می تواند وظیفه ی خود را انجام دهد.

برقراری ارتباط کودک با دیگر کودکان
کودکان نیاز دارند که حداقل با یک کودک ارتباط برقرار کنند. اگر متوجه شدید که فرزندتان با این مسئله مشکل داردبا معلمش در میان بگذارید. از کودکتان بپرسید که کدام یک از بچه های مدرسه را دوست دارد که برای بازی کردن دعوت کند. اگر کودکتان در رابطه با پاسخ دیگر کودکان برای دعوت به بازی احساس راحتی ندارد، شما می توانید همواره یکی از کودکان را با مادرش بعد از مدرسه به بستنی دعوت کنید، یا اینکه برخی از اقوام را برای شام شب جمعه دعوت کنید.

شما تنها نیاز دارید که پیتزا تهیه کنید، و بعد از صرف شام، کودکان در اطراف خانه مانند دو دوست قدیمی با هم به بازی و مسابقه خواهند پرداخت. و چه کسی می داند؟ شاید شما و دیگر والدین بتوانید این مسئله را به این راحتی حل کنید.

به کودکتان راه حلی را نشان دهید که بتواند در طول روز به شما فکر کند
برای بسیاری از کودکان، بزرگترین چالش خداحافظی کردن و جدا شدن از والدین است. یک مراسم جدایی ترتیب دهید، مانند بغل کردن یا گفتن: «من دوست دارم، تو منو دوست داری، روز خوبی داشته باشی و من ساعت ۳ تو را می بینم!». بیشتر کودکان دوست دارند که یک عکس خانوادگی در کیفشان داشته باشند. همچنین بسیاری از کودکان دوست دارند که علامت یا چیزی مربوط به والدینشان در جیبشان داشته باشند، مانند یک قلب کاغذی که کلمه ی عشق بر روی آن نوشته شده است، یا سنگی که آن را با همدیگر در ساحل پیدا کرده اید، اینها چیزهایی هستند که اگر کودک احساس تنهایی کرد به وسیله ی آنها می تواند اطمینان خود را به دست اورد.

اگر می ترسد او را آرام کنید.
بیشتر اضطراب های ناشی از مدرسه به از نظر بزرگسالان مسخره و احمقانه به نظر می رسند، مانند اینکه کودک فکر می کند که تا زمانی که او در مدرسه است شما ممکن است بمیرید یا ناپدید شوید. افرادی که همدیگر را دوست دارند به طور طبیعی فراق و جدایی را دوست ندارند، ولی کودک باید اطمینان حاصل کند که شما خوب و سالم هستید، مدرسه می تواند باعث شود که کودک همچنان شما را دوست داشته باشد در حالی که شما در کنار او حضور ندارید. هر گفتگویی را با اطمینان به این مسئله که «تو می دونی که ما همیشه پیش هم بر می گردیم» پایان دهید. بنابراین کودک می تواند این جمله در ذهن خود تکرار کند و نگرانی خودش را برطرف کند.

به کودکتان کمک کنید که حتی در حال اضطراب بخندد در نتیجه او گریه نخواهد کرد.
خنده راهی است که کودک می تواند به وسیله ی آن از اضطراب خود جلوگیری کند،، هر کودکی نسبت به سازگار کردن خود با مدرسه دچار ترس و اضطراب می شود. به کودکتان فرصت دهید که تا جایی که می تواند بخندد. اگر شما می توانید خوب است که هر روز صبح یک بازی تعقیب و گریز در خانه ترتیب بدهید، یا او را به خنده بیندازید، بدین وسیله کودک شما با جدایی از شما و رفتن به مدسه راحتتر کنار خواهد آمد. شما می توانید با استفاده از منحرف کردن ذهن او در زمانی که قسمتی از مغز او در حال هورمون سازی برای استرس است از این فرایند جلوگیری کنید. شما می توانید در خانه با تعقیب و گزیز یا بالش بازی از اضطراب او جلوگیری کنید. در اینجا چند بازی ذکر شده است که می تواند فرایند فراق و جدایی را آسان تر سازید:

منبع:کانون مشاوران ایران-ده نکته برای سازگار شدن کودک با مدرسه
 

  • سارا پارسایی
  • ۰
  • ۰

درمان قطعی دروغگویی کودک، علل دروغ گویی در کودکان در این مقاله آورده شده است. دروغ در میان کودکان خردسال و ابتدایی که تازه شروع به درک تمایز و اختلاف بین خیال و واقعیت کرده اند، رایج تر می باشد.

به مرور کودک شما کمی باهوش تر می شود و درک می کند که دروغ گفتن اشتباه است، اما همچنین می‌داند که دروغ می‌تواند به او کمک کند تا از عواقب و کارهای سخت دوری کند. حال چگونه باید این رفتار را ریشه یابی و حل کرد؟ برای درک این موضوع با ما همراه باشید.

علل دروغ گویی در کودکان
ممکن است بارها شاهد دروغ گفتن از زبان کودک خود بوده اید و این مسئله شما را آزار داده است. متاسفانه برخی از والدین بدون در نظر گرفتن عللی که منجر به گفتن دروغ در کودک شده اند، دست به تنبیه وی می زنند. در این مقاله برخی از علت های رایج دروغ گویی کودکان آورده شده اند:

ترس
برخی خانواده ها تلاش میکنند با خشونت و ایجاد وحشت کودک خود را از عادات بد دور کنند، هرچند این روش پاسخگو نیست و اثر عکس میدهد زیرا این ترس دو نتیجه میتواند داشته باشد، یا این که از ترس تنبیه والدین کم کم به دروغ گویی و تاثیر مثبت آن در تنبیه نشدن عادت کند، یا به زبان دیگر همین خشونت و سخت گیری بیش از حد باعث میشود نه تنها عمل ناپسند اولیه ترک نشود بلکه دروغگویی هم به آن اضافه شود، یا این که به مرور زمان ترسش بریزد و بدون خجالت و با گستاخی بیشتر عمل ناپسند خود را انجام دهد. 

در هر دو صورت بدیهی است که خشونت والدین و وحشت کودک از تنبیه شدن اگر بیش از اندازه شود به جای اثر مثبت اثر مخرب تر هم میگذارد. همچنین، بدیهی است که این روش حتی اگر عمل کند موقت است زیرا هیچ گاه میل به انجام کار صحیح در آن ها تقویت نشده که خودشان تصمیم بگیرند که به آن عمل کنند و تنها مانع روبروی آن ها خشم والدین است که به مرور زمان کم اثر میشود. همچنین این کودکان در بروز عواطف خود نیز به مشکل میخورند.

اگر کودک دروغگو خودش به این نتیجه برسد که کاری غلط است احتمال این که به آن انحراف دچار شود بسیار کمتر میشود و وقتی خانواده با او با خشونت برخورد نکرده است نسبت به کودکی که تنها دلیلش ترس از مواجهه با خشم اطرافیان است، با والدینش احساس نزدیکی بیشتری میکند، و کمتر احساس نیاز میکند که به دروغ متوسل شود، زیرا ترسی از عواقب راست گویی خود ندارد.

با توجه به موارد گفته شده یکی از بزرگ ترین دلایلی که باعث میشود کودک به دروغ روی بیاورد ترس از مجازات شدن است، زیرا به دنبال پیدا کردن راهی است که از تنبیه شدن فرار کند و یک راه رایج برای این امر تقویت عادت دروغ گویی است، و طبیعتا خشن تر شدن برخورد ها و مجازات ها ترس را بیشتر میکند و ترس بیشتر باعث دروغ های بیشتر میشود.

بنابراین برای این که این ترس ها باعث شکل گرفتن و گسترش دروغگویی در کودک نشوند بهترین درمان دروغگویی کودک نشان دادن عطوفت و مهربانی و احترام به عقاید کودک است، تا با مشاهده ی آرامش و محبتی که در خانواده وجود دارد بدون ترس از عواقب آن بتواند حرفش را بزند. کودکی که احساس کند به نظرش اهمیت داده میشود و میتواند بدون عواقب حرفش را بزند نیاز به دروغ نخواهد داشت.

احساس تحقیر
یکی دیگر از عامل هایی که باعث می شود که کودک دروغ بگوید، احساس تحقیر می باشد. کودکی که در معرض توهین و تحقیر قرار می گیرد و به شخصیت او ضربه می زند، تلاش می کند تا از طریق روش های مختلفی که برای او امکان دارد، تلاش کند تا در مرکز توجه افراد خانواده و نیز دیگران قرار بگیرد و همچنین احترام برای شخصیت وی قائل بشوند.

کودک از هر راهی و فرصتی استفاده می کند تا به هدفش برسد. یکی از روش هایی که او برای رسیدن به این گونه هدف ها مورد استفاده قرار می دهد، دروغ گفتن است. کودکی که در خانواده به او توجه نمی شود، و مدام در معرض تحقیر و بی توجهی از جانب اطرافیان است و با و زندگی خود را با فقر و محرومیت می گذراند، بهترین و بزرگترین لذتش، مطرح کردن خود و جلب توجه دیگران است.

کودک در این گونه موقعیت ها، با راست گویی و صداقت، نمی تواند که نظر دیگران را به خود جلب کند و همچنین افکار آن ها را به سوی خود بکشاند. ناچارا به دروغ گویی متوسل می شود. دروغ های بزرگ و هیجانی، دروغی که مرکز توجه را به سمت خود جذب می کند و خانواده را به جوش و خروش و هیجان وادار می کند.

به عنوان مثال؛ ” کودک به منزل وارد می شود و با صدای بلند فریاد می زند که پدر با ماشین تصادف کرد. و یا نیز معلم مان از طبقه سوم مدرسه سقوط کرد و مرد “. زمانی که اعضای خانواده قصد دارند خود را به محل وقوع سانحه برسانند، احساس لذت و شادی به کودک دروغگو دست می دهد و نیز از اینکه این گونه در اعضای خانواده هیجان و توجه به وجود آورده خوش حال است.

کودک این گونه تحقیر ها و توهین ها و بی اعتنایی های گذشته را تلافی می کند. این گونه برخورد های کودک، ریشه در برخوردهای خانواده دارد. زیرا اگر افراد خانواده و نیز دیگران به شخصیت کودک احترام قائل می شدند، و همچنین او را مورد تحقیر و اهانت قرار نمی داند، هیچ گاه کودک برای جبران کمبود های خود به این گونه کار ها متوسل نمی شد و هرگز دروغ نمی گفت.

کودک باید مورد توجه و اهمیت و احترام خانواده قرار بگرید، مورد تشویق واقع شود و همچنین اعمال او مورد تحسین قرار گیرند و به صحبت ها و بحث هایش بها داده شود.

پدر و مادر که به دلایل گرفتاری های خود به مقدار کمی به فرزند خود رسیدگی می کنند، و به کار او کاری ندارند و به صحبت ها و مسائل مختلفی که کودک دارد گوش نمی دهند، باعث می شوند که کودک در ذهن خود تصور می کند که صحبت ها و یا اعمالش مورد رضایت خانواده و اطرافیان نیست و ناچارا برای آن که نظراتش مورد توجه واقع شوند، با دروغ گفتن و بزرگ نمایی خود را در معرض مرکز توجه خانواده قرار می دهد.

آن چه که مسلم می باشد، دروغ هایی که کودک در این شرایط می گوید، تنها برای جبران کمبود ها و نیاز های خود و همچنین جلب توجه والدین است، والدین باید به امر واقف بوده و نیز فرزند خود را محترم بشمارند.

محیط خانواده
یکی از مهمترین کانونی که در آن کودک می تواند راست گویی را بیاموزد، محیط خانوادگی می باشد و می تواند با آن خو بگیرد در حقیقت سبک فرزند پروری شما تاثیر زیادی بر رشد کودک دارد. خانواده تاثیری قابل توجه و شگرفی می تواند در کودک داشته باشد. در محیط های خانوادگی که در آن ها با دروغ و خلاف سر و کار ندارند، و نیز در آن جا درستی و راست گویی حاکم می باشد، باعث می شود که کودک این گونه راه و روش ها را انتخاب کند.

و برعکس اگر؛ محیط خانواده محلی باشد که دروغ و رفتار نامناسب و ناپسند و همچنین انحراف های دیگری مرسوم باشد، کودک با این گونه انحرافات رشد می کند و پرورش می یابد و نیز شخصیت او طبق ناهنجاری های متفاوت استوار می گردد. به این دلیل که کودک تقلیدگر خوبی است و همچنین بدون توجه و یا اراده، خودش را با محیط خانوادگی تطبیق می دهد و آنچه که در خانواده می گذرد و اتفاق می افتد، در او ریشه و نقش می گیرد.

اولین مدرسه ای که کودک در آن آموزش می بیند، محیط خانوادگی است. پدر و مادر هایی که به دروغ  و انحرافات دیگری متوسل می شوند و نیز کودک خود را گاهی مجبور به دروغ گویی می کنند و همچنین والدینی که به صورت مداوم در مقابل کودک تعارفاتی ساختگی و دروغین می کنند و نیز بسیار از شرایط غیر واقعی دیگری که بوجود می آورند، سبب می شود که کودک با تقلید از آن ها به دروغ گویی عادت کند.

محیط خانوادگی تعیین کننده ی خوب و بد خانواده است. پدر و مادر و اعضای خانواده باید زمینه ی پرورش راستی و صداقت و درست کاری را برای کودک مهیا کنند تا بتوانند کودکی راست گو و مثبت به جامعه تحویل دهند.

والدین نباید به کودک خود سخت گیری زیادی نشان دهند، و همچنین آن ها را بیش از حد مورد استیضاح و پرسش قرار ندهد و در عوض به جای اینکه با این کارها، باعث شوند که آن ها را به دروغ توسل کنند بهتر است که با آن ها با صداقت و مهربانی و درستی و با آرامش برخورد کنند . زیرا کودک دروغگو هنوز سازمان فکری کودک به درجه ای نرسیده است که بتواند مسئله ها را تجزیه و تحلیل کند.

باید مسئولیت های کوچکی به کود در خانه بدهید ، اگر نتوانست آن را به درستی و یا کامل انجام دهد، مانند یک دوست صمیمی آن را راهنمایی و هدایت کنید و یا اگر توانست آن را به درستی انجام دهد، تشویقش کنید و نیز مسئولیت های دیگری به او بدهید و همچنین در او احساس مسئولیت را پرورش بدهید.

منبع:کانون مشاوران ایران-تمام علل دروغ گویی در کودکان + ۱۰ راه حل قطعی
 

  • سارا پارسایی